نخستین آشنایی من با 
امیرحسین آریان‌پور


در جلسه‌ای در خانه شوهرخواهرش دکتر شیخ‌الاسلام‌زاده که بعد انقلاب 1979 بازداشت شده بود. ملاقات اتفاق افتاد. شخصی مرا بدانجا برد. 

نمی‌دانم حدود سال 1363 یا 1364 در آن زمان دکتر شیخ‌الاسلام آزاد شده بود یا خیر. آریان‌پور از من خواست که یکی از اشعار خود را بخوانم من قصیده تمام مطلع مرِِّدف بهاریه‌ای را خواندم عید نوروز و جهان‌آرا رسید / جشن فروردین جان فرا رسید»

او سبک‌شناس ادبی بود.

مهم‌ترین نگاشته کتاب او سبک‌شناسی» است که توسط دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران چاپ شده است.

بهرحال فوراً جلوی جمعی با صدای بلند گفت شما سبک خراسانی را زنده کرده‌اید» ضمناً به صورتی که (درست به یاد ندارم) متن تایپ شده بدون سانسور رساله (جزوۀ طلوع رستاخیز) را درباره اصلاحات امیرکبیر را از من خواننده گفت شما باید تاریخ ایران را بنویسید» 

بدین ترتیب دوستی وی با من آغاز شد گاه بیش از یکبار در هفته با او دیدار می‌کردم.

تدریجاً مرا نابغه» و فیلسوف» می‌خواند چون به مطالب راجع به راهزنی و شورش و غیره علاقمند بود بیشتر روحیات آنارشیستی داشت.

چند جلد کتاب به زبان انگلیسی راجع به این مسائل به من داد شاید نوعی هدیه بود اما من از آن‌ها زیراکس گرفتم و اصل آن‌ها را به خود او برگرداندم بدون اینکه این رسالات را ترجمه و چاپ کنم از جمله کتابی شروع کردم به ترجمه و نیمه کاره رها کردم اکنون در میان اوراق خود یافتم امیدوارم بتوانم 

ترجمه آن را ادامه دهم.اگر عمری باشد بیشتر درباره روابط خود با امیرحسین آریان‌پور و خصوصیات وی سخن خواهم گفت والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.


                                                                بهداد
                                                               طهران اسفند 1397


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها