استالین و استالینیسم
مقاله ای از سال ها پیش با تجدید نظر
توضیح: در این مقاله، که درست به یاد ندارم کی نوشتهام، (احتمالاً حدود بیست سال پیش نگاشتهام.) قدری انحرافات اپورتونیستی و رفرمیستی داخل شده به علت نداشتن تجربه و مطالعه همهجانبه و عدم رشد کافی پروسۀ تاریخی علمی جهان مثلاً آنجا که دیکتاتوری جهانی کمونیستی را موقتی دانستهام و نگاشتهام پس از آن دمکراسی جاوید جای آن را میگیرد. باید اکنون بگویم دیکتاتوری جهانی کمونی شورایی استالینیستی و توتیالیتیریانیستی کمونیستی مستقیم پروسهای برای ابدالدهر است و هر زمان که نیروهای ضد انسانی مجدداً غلبه بکنند باید بنا بر تز مارکس انقلاب مداوم "انقلاب پیگیر" مجدداً انقلابات مسلحانه از سوی نوع انسان در کرۀ ارض و در فرا ارض انجام گیرد. انقلابات قهرآمیز کمونیستی استالینیستی شورایی و لونتاریستی توتالیتریانیستی
اینک من بیشتر به ماهیت سرمایهداری و امپریالیسم پی بردهام. بیشتر انسانها را میشناسم. وقتی منافع مادی پیش میآید مادر و پدر به اولاد رحم نمیکنند. اولاد به مادر و پدر رحم نمیکند.
به قول سعدی:
هر که نامخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار»
مثلاً از کودکی ضربالمثل عامیهای از برخی مادران شنیدهایم که آنگاه آن را خوب درک نمیکردم ولی اکنون خوب درک میکنم: میمونه داشت ش میسوخت بچهاش را گذاشت زیر خودش».
(به قول مارکس ماهیت انسان چیزی نیست جز خودخواهی، یا به قول ملاّی روم انسان موجودی است که میخواهد زنده باشد و در ماتحت () خری زندگی کند واز آنجا دنیا را نگاه کند.)
مارکسیسم پدر استالینیسم
بر دوش لنینیسم
استالینیسم اختراع لنسیسم
بر دوش مارکسیسم
یکم که گردن زورآوران به قهر بزن
دوم که از در بیچارگان به لطف درآی!»
انضباط کار و
دیکتاتوری پرولتاریا
لنین آموزگار
استالین
. حتی یک شیاد (و از جمله از زیر کار درروها)
هم آزاد نباید باشد و باید در زندان
باشند. و یا از طریق کار اجباری
هرچه شاقتر کیفر بیند.
و حتی یک ثروتمند متخلّف از مقررات و قوانین سوسیالیسم نیز نتواند از سرنوشتِ شیّادان، که بحق باید سرنوشت ثروتمندان نیز باشد تن بزند هر کس کار نمیکند، بگذار نخورد. اینست فتوای عملی سوسیالیسم. این است آنچه باید عملاً بدان صورت داد. این است آن کامیابیهای عملی که کمونهای» ما و سازماندهندگان ما از کارگران و دهقانان و تودۀ روشنفکران باید بدان افتخار کنند.» از مقالۀ چگونه باید مسابقه را سازمان داد» آثار منتخبۀ لنین، ترجمه منسوب به محمد پورهرمزان فارسی ص 579
نکتۀ گفتنی در اینجا این است که اردوگاه کار اجباری مسألهای نیست که لنین و استالین از خود اختراع و جعل و بر ساخته باشند و بر مارکسیسم بربسته باشند و بر آن افزوده باشند. مارکس در رسالۀ نقدی بر برنامۀ گتا نیز بر آن تأکید میورزد.
جنگ و صلح در آیین
مارکسیسم ـ لنیسیسم ـ استالینیسم»
جنگ بعد از آدمخواری و افکندن پیرن و پیرمردان و بیماران به پیش ددان و جانوران وحشی درّنده، زشتترین پلیدیها و شنیعترین پدیدهها ایست که در تاریخ نوع انسان داخل و وارد شده است. امّا مارکسیستهای لنینیست شاگردان وفادار جانسپار مارکس ـ انگلس ـ لنین و استالین میدانند که پاسیفیسم (صلح بهر قیمت در هر شرایط) بسیار نادرست است و خطرناک است. جنگهای آزادیبخش و دفاعی وظیفۀ مقدس و مبرم نوع انسان است. جنگ را باید علیه جنگ بکار برد. لنین کبیر رسماً بارها اعلام داشت که اگر یک کشور مستعمره مانند ایران یا هندوستان به کشور م استعمارگر مانند امپراطوری روسیه یا مپراطوری انگلستان اعلام جنگ بدهند این جنگی عادلانه و دفاعی خواهد بود. لنین ااماً تأکید ورزید که سرانجام باید در نهایت جنگی بین پرولتاریا و زحمتکشان و بلشویکها از سویی علیه سرمایهداری و امپریالیسم (بردهداری متأخر) به وقوع و ظهور بپیوندد و به توحش به بربریّت سرمایهداری و امپریالیسم (نوبردهداری) پایان دهد. تنها به لحاظ تاکتیکی است که فعلاً جنگ نهایی با امپریالیسم و سرمایهداری جای خود را موقتاً به همزیستی مسالمتآمیز داده است در لحظۀ کنونی در عصر ما این زمان جنگ برای نجات نوع انسان با توجه به پیشرفت ماوراء عظیم علم و تکنولوژی که حیات بشریت را عمیقاً به مخاطره مرگبار افکنده است به مقصد و مراد خلع سلاح مطلق عمومی و کنترل جهانی علم و تکنولوژی در دستور روز قرار میگیرد. ضرورت چنین جنگ مقدسی به نحو بسیار ملموس و درنگناپذیری شدیداً احساس میشود و اگر امپریالیسم و سرمایهداری دست به عقبنشینی واقعی نزنند حتی لحظهای هم نباید در آن تأخیر روا داشت.
هرکس جز این بیاندیشد به تعالیم مقدس مارکس ـ انگلس و لنین خیانت کرده است و یک اوپورتونیست ارتجاعی در وریویزیونیست تبهکار و مرتد است.
رفیق استالین تأکید مینمود که در مرحله و زمان نهایی انتقال از جامعه طبقاتی به جامعه بیطبقه تضادها به حد اعلا درجه خواهد رسید. این تأئید و تأکید و ابرامی است بر نظرات لنین دربارۀ جنگ نهایی بین سرمایهداری و امپریالیسم و پرولتاریا و بشریت. این نقطهنظر به تئوری و سیستم نظریات دربارۀ مهدویت در اسلام و سایر مذاهب نزدیک و قرین است که ایجاد جامعۀ عدل مهدوی (کمونیسم مهدوی) را منوط میداند به رسیدن جامعۀ بشری به اعلا درجۀ ظلم و بیدادگری و جنگ و خونریزی و ناامنی که این البته یکی از شرایط لازم برای انتقال جامعۀ طبقاتی به جامعۀ بیطبقه است.
در اینجا برای مستدل کردن سخنان خود به چند نقلقول از رفیق مقدس ما پیشوا و آموزگار قهرمان بشریت لنین میپردازیم هرچند که در این رساله کوشیدهایم حتیالمقدور از آوردن نقلقول خودداری ورزیم:
سرمایهداری که در مبارزۀ علیه فئودالیسم ناجی ملتها بود اکنون در مرحلۀ امپریالیستی خود به بزرگترین استثمارکنندۀ ملتها تبدیل شده است. سرمایهداری سابقاً مترقی، اکنون ارتجاعی گشته است. نیروهای مولده را به چنان درجهای رشد داده است که بشریت یا باید سوسیالیسم را بپذیرد و یا اینکه سالها و حتی دهها سال مبارزۀ مسلحانۀ دول بزرگ را به منظور حفاظت مصنوعی سرمایهداری به صورت مستعمرات، انحصارها، امتیازات و انواع و اقسام مظالم ملی را تحمل کند. از رسالۀ لنین سوسیالیسم و جنگ» ترجمۀ فارسی ص و ما اکنون هم بدون شک باید در تدارک جنگ انقلابی باشیم. باید این وعده را انجام میدهیم» آثار منتخبۀ لنین ترجمۀ ظاهراً فارسی ـ ترجمه محمد پورهرمزان ص 584 از مقالۀ تزهای مربوط به مسئلۀ صلح جداگانه» رفیق لنین در سخنرانی دربارۀ جنگ و صلح در کنگرۀ هفتم حزب کمونیست روسیه میگوید: . پس ما باید از صلح بگذریم و به جنگ بازگردیم» آثار منتخبه ترجمۀ پورهرمزان (ترجمه فارسی) ص 602
دیکتاتوری پرولتاریا
تعالیم مقدس مارکس ـ انگلس
لنین ـ استالین و مائو زدون
از بررسی آثار مارکس و انگلس بررسی ذوجوانب، دقیق و ژرف تاریخ جهان و نوع انسان بدین دستاورد و نتیجۀ عظیم مثبت مقدس تاریخی برای درهم شکستن و نابودی و مضمحل ساختن مقاومت عنودانه و جنایتکارانۀ طبقات ستمگر و غارتپیشه که هرگونه اعتراض و حقجویی طبقات مظلوم و محروم را با آتش و گلوله پاسخگو بودند و هرگونه دمکراسی و حکومت براساس آراء مردم را که واقعاً منافع و مصالح آنها را به خطر درافکند بربرصفتانه به زیر میکشیدند و محو و نابود میساختند در خون غرقه و مدفون مینمودند باید طبقات در زنجیر و اسیر، مظلوم و محروم، موقتاً نوعی دیکتاتوری را که آنها آن را دیکتاتوری مقدس پرولتاریا» و دیکتاتوری مقدس مردم» نامیدند بر جامعۀ تحت ستم و جبر و زور طبقات وحشی استیلاگر برقرار ساخت و طبقات تاراجپیشه و راهزن را بیرحمانه و سبعانه سرکوب کرد و فرو شکست. و بعداً با تسلط و چیرگی بر روان و جان تودهها که از آموزش و پرورش، باز آموزش و بازپروری بشر نو امری که ممکن است سدهها به درازا بیانجامد دمکراسی و آزادی کثیرالجوانب و همه سویۀ پرفراخنا را در سراسر جهان مستقر و پایبرجا نمود. دمکراسی ابدی.
تا زمانی که کرۀ ارض از نظر قوای طبیعی محو شود که البته در آن زمان هم میتوان این دمکراسی را در کوچنشینهای بنینوع انسان در کرات دوردست استوار داشت.
برای نمونه، به دو مورد غدّاری و تبهکاری سرمایهداری و امپریالیسم بربرصفت اشاره میورزیم.
در ایران در زمان اوجگیری نهضت رهایبخش ملّی ایران به زمان نخستوزیری دکتر محمّد مصدق طبقات ستمگر، جائر و جبّار ایران در همدستی با امپریالیسم جانورخو، حکومت ملّی و دمکراتیک و مردمی و خلقی ایران را با آتش و گلوله و چرک و خون سرنگون نمودند و دیکتاتوری ستمگران را بار دیگر در زیر نام دمکراسی و حقوق بشر» برقرار ساختند.
نمونۀ دیگر حکومت ملّی سالوا دورالنده رهبر حزب سوسیالیست شیلی است. زمانی که دمکراسی آن مملکت منافع طبقات ستمگر جامعه شیلی و امپریالیسم و سرمایهداری دیوخو را در مخاطره افکند با توسل به کودتای جنایتکارانه، دیکتاتوری تبهکارانۀ تبهکاران و ستمگران و اراذل و اوباش را بار دیگر در آن کشور فعال مایشاء نمودند.
لنین و استالین در تعالیم مقدس و شیوۀ عمل خود تئوری و پراتیک دیکتاتوری پرولتاریا را غنی کرده و تکامل بخشیدند. رفیق مائو نیز در این جهت قاطعانه بدون تردید گام برداشت و عمل نمود و انقلاب کبیر چین را رهبری کرد.
سعدی حکیم کبیر بشریت در هفتصدسال پیش به ضرورت دیکتاتوری و قهر برای نجات نوع انسان توجه خاصی مبذول میداشت. او قاطعانه میگفت:
که رحمت بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسپندان»
لنین ایسم با خلق استالینیسم کمونیسم شوروی را برای خلقهای آن مملکت برای دورۀ معینی پیروزمند ساخت و برای تمامی بشریت ظفرآفرین نمود.
سعدی در جای دیگر میفرمود:
ستم بر جفاپیشه عدل است و داد
جفاپیشه را سر بده بر به باد»
و یا
یکم که گردن زورآوران به قهر بزن
دوم که از در بیچارگان به لطف درآی»
استالینیسم از درون
لنیسیسم برون تراوید»:
نقلقولهایی از لنین در
باب دیکتاتوری پرولتاریا
از مقالۀ وظایف نوبتی
حکومت شوروی»
مارس ـ آوریل 1918
(آثار منتخبه)
ترجمۀ منسوب به محمد پورهرمزان به فارسی:
نکتۀ شاخص در اینجا مبارزهایست که در این زمینه در واگذاری اختیارات دیکتاتوری (یا اختیارات نامحدود») به بعضی از رهبران در گرفته بود. نمایندگان آگاه (و در اکثر موارد شاید هم غیرآگاه) با ولنگاری خردهبورژوایی میخواستند واگذاری اختیارات نامحدود» (یعنی دیکتاتوری) را به بعضی از افراد به عدول از مبادی کار جمعی و دمکرانیسم و عدول از اصول حکومت شوروی تلقی نمایند. در میان اسارهای چپ در بعضی نقاط تبلیغات به تمام معنی اوباشانهای بر ضد فرمان دیکتاتورمنشی شیوع یافته بود که غرائز زشت و شوق خردهمالکانۀ کیسه پرکنی» را تحریک میکرد.»
. اینکه دیکتاتوری افراد جداگانه در موارد بسیار زیادی در تاریخ جنبشهای انقلابی مظهر و حامل و ناقل دیکتاتوری طبقات انقلابی بوده است موضوعیست که تجربۀ بیچون و چرای تاریخ بر آن گواهی میدهد. دیکتاتوری افراد جداگانه با دمکراتیسم بورژوایی بدون شک همساز بوده است»
کار این استدلالات بیش از حد زار است. اگر ما آنارشیست نیستیم، باید ضرورت دولت یعنی اجبار را برای انتقال از سرمایهدرای به سوسیالیسم را بپذیریم.
شکل اجبار در درجۀ تکامل طبقۀ انقلابی و سپس عوامل خاصی از قبیل مثلاً میراث جنگ طولانی و ارتجاعی و نیز شکلهای مقاومت بورژوازی و خرده بورژوازی را معین میکند.
از اینرو بین دمکراتیسم شوروی (یعنی سوسیالیستی) و بکار بردن قدرت دیکتاتور منشانۀ افراد جداگانه مطلقاً هیچگونه تضاد اصولی وجود ندارد» ایضاً ص 616
. در مورد مسأله دوم، یعنی دربارۀ اهمیت قدرت دیکتاتوری شخص واحد از نقطۀ نظر وظایف خاص لحظۀ حاضر باید گفت که هر نوع صناعت ماشین بزرگ ـ یعنی همانا منبع و بنیان مادی و تولیدی سوسیالیسم و قدرت ارادۀ بلاشرط و کاملاً مؤکدی را ایجاب میکند که کار مشترک صدها، هزارها و دهها هزار نفر را هدایت مینماید. این ضرورت هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ تاریخی واضح است و تمام کسانی هم که دربارۀ سوسیالیسم اندیشیدهاند همیشه آن را به عنوان شرط سوسیالیسم شناختهاند. ولی مؤکدترین وحدت اراده را چگونه میتوان تأمین نمود؟ ـ از راه اطاعت هزاران نفر از ارادۀ یک فرد. (این تز مقدس لنین نیز پایههای ساختمان شوروی را تحت رهبری استالین مقدس بین سالهای 1921 تا 1941 که در رأس کلیۀ اقدامات برای شکست فاشیسم، ساختمان شوروی و از جمله ایجاد صنایع سنگین و کشاورزی و صنایع جنگی مدرن وارد است فراهم ساخت. بهداد)
. انقلاب قدیمیترین، محکمترین و سنگینترین پابندهایی را که تودهها به ضرب چوب از آن اطاعت میکردند تازه درهم شکسته است این مربوط به دیروز بود. ولی امروز همان انقلاب، همانا به منظور تکامل و استحکام خود، یعنی به نفع سوسیالیسم، خواستار اطاعت بلاشرط تودهها از ارادۀ واحد رهبران پروسۀ کار است.
]باید[ . شرایط کار با وظائف اطاعت، بیجون و چرا از ارادۀ رهبر شوروی یا دیکتاتور در هنگام کار مطابقت نماید.»
الخ: در این مقالۀ لنینی بارها از اطاعت بیچون و چرا و مطلق از دیکتاتور در چارچوبۀ دیکتاتوری مقدس پرولتاریا سخن به میان کشیده شده است.
(بهداد)
ترور»
رفیق لنین ترور را اگر با بررسی همهجانبه مؤثر یا مفید باشد لازم میشمرد. دارودسته اراذل و اوباش رهبری حزب توده جاسوس تبهکار امپریالیسم غرب بدستور امپریالیسم ریاکار ددصفت و هزار حیله در انبان، برای مقابله با نهضت مقدس چریکی در ایران که با بهرهوری از دستاوردها و آزمونهای انقلابات کبیر چین، ویتنام، کوبا و نمونهگیری از قهرمانیهای رفیق کبیر نوع انسان چه گوارا در ایران پدید آمده بود در حال بالش و گسترش امواج کوهآسای متلاطم بوده و انقلاب حیاتبخش ملی را در ایران به حرکت در آورده بود؛ نقلقولهای جداگانهای از لنین را در مورد تاکتیک ترور پیدا کرده در مقالات و جزوات جداگانه چاپ کردند (از جمله دو فرد جنایتکار (سیاهسیما فرجالله میزانی فریدون جوانشیر» و نورالدین کیانوری و پشت سر آنان فرد تبهکار قَطاعالطریق فکری و ادبی احسان طبری قرار داشت.) (ممکن است نویسندۀ واقعی جزوات و معادلات علیه جنبش چریکی در حقیقت به قلم فرد تبهکار احسانالله طبری باشد و نیز جزوههای منسوب به بیژن جزنی، حمید مؤمنی و غیره) آنها نمیدانستند که خورشید نورآفرین را نمیتوان از پس ابرهای حجیم کبودین پنهان نمود. ببینید لنین بزرگ چه جوابهای دندانشکن و خردکنندهای به اشراری مانند میزانی (جوانشیر) و کیانوری و طبری میدهد:
اصولاً ما هیچگاه ترور را رد نکردهایم و نمیتوانیم رد کنیم. ترور یک عملیات مبارزاتی است که میتواند در یک زمان مشخص مبارزه، در یک حالت معین،. و تحت شرایط مشخص کاملاً درست و حتی لازم باشد.» (تکیه بر روی کلمات از من است بهداد) از رسالۀ از چه باید آغاز کرد» ترجمه فارسی ص 5
به نظر من در صورتی که حیات نوع» انسان در خطر بیفتد انقلابیون باید برای نجات نوع انسان مستقیم یا غیرمستقیم حتی به ترور کور نیز دست بیازند. در سومین جنگ جهانی (اگر زمانی وقوع یابد) ترور از جمله حربههای مقدس عملی مؤثر بشریت علیه بردهداری (امپریالیسم و سرمایهداری) است بیشک تاکتیک ترور مقدس کور» آن چیزی خواهد بود که بشریت در به چنگ آویختن بدان نباید حتی دمی و لحظهای دودلی و تزل به کار آورد.
درباره این سایت