دستگاه فلسفی بهداد
دفتر مطالعات طبی
تحقیقات پزشکی
هیپوتز
شماتیزه
تأثیر مستقیم داروهای
ضد افسردگی و نورولپتیک و غیره
بر روی کبد
برخی از علمای پزشکان معتقدند و فرضیه و یا نظریهای را مطرح میسازند که اختلالات خُلقی (مانند دپرسیون یک قطبی و دو قطبی ناشی از از فعل و انفعالات اسیدهای آمینه در مغز انسان است. از نظر این علما خاصیت اساسی داروهای ضد افسردگی که مکانیسم و قوانین عمل آنها بدرستی معلوم نیست بر روی برطرف کردن اختلالات اسیدهای آمینه است. من میخواهم مطرح کنم که این داروها نه در مغز (یعنی نه صرفاً از دستگاه دَوران دَم» که این دارو ها از جهازات گردش خون وارد مغز می شوند و بر روی اختلالات اسید های آمینه در مغز اثر می کند») بلکه مستقیماً از طریق کبد و کیسۀ صفرا و اثنیعشر و دستگاه هاضمه اثر بخش هستند.
پزشک، محمدحسین حاجبی» در کتابی که زیر عنوان تجربیاتم بررسی کبد براساس ترجمه از متون علمی خارجی تألیف کرده است در صفحه 87 ستون دوّم مینگارد: اسیدهای آمینه که در سنتز پروتئین توسط کبد شرکت میکنند. و یا از طریق سنتز مستقیم در کبد تأمین میشوند (تأکید از من است بهداد) بیشتر اسیدهای آمینهای که از طریق ورید باب به کبد میرسند. شکسته شده و تبدیل به اوره می شوند(تأکید از من است بهداد) ص 87 ستون دوم
من محتمل می دانم که اورۀ ناشی از فعل و انفعالات کبدی اسیدهای آمینه و .به مغز باز میگردد و اکسیژن آزاد کرده متابولیسم را در مغز تسهیل میکنند. داروهای ضدافسردگی و خُلقی که از راه خوراکی وارد انثیعشر و دستگاه کبد ـ کیسه صفرا وارد می شوند در متابولیسم اسیدهای آمینه در کبد مؤثر شده نتایج عمل آنها از طرق دستگاه گردش خون در تمام دستگاههای بدن به ویژه مغز و غدد انتقال مییابند و از جهاتی افسردگی و اختلالات خُلقی را تسکین میدهند و تخفیف در وضع آنها پدید میسازند.
آن داروهای اعصاب و مغز که نمیتوانند در کبد (جگر) متابولیزه شوند در کبد، کیسۀ صفرا، مجرای صفراوی "کلدوک" رسوب کرده سیروز کبدی بوجود میآورند مانند خانواده دارو های فنوفنازین ها (تیوریدازین، کلروپرومازین لارگاگتیل » تری فلئوپرازین» اسکازینا» فنتازین، تیوریدازین ملریل» و غیره) به ویژه آن داروهایی از این خانواده که بصورت دکانوات» در میآیند (رسوب درازمدت در دستگاههای مختلف بدن ایجاد میکنند. در کبد خیلی سختتر از دیگر فراوردههای این خانواده متابولیزه میشوند بویژه مثلاً فنوفنازین دکانوات (که دارای اثر دراز مدت است) در کبد رسوب کرده سیروز کبدی پدید میآورند که تدریجاً ممکن است به مراحلی خطرناکی برسند در اثر این سیروز کبدی مکانیسم ترشح آلدوسترون مختل شده کبد مقدار زیادی الدوسترون ترشح میکند که با خوردن پتاسیم خون حالتی شبیه بیماری خطرناک ادیسون در غدد فوق کلیوی ایجاد میکنند و ممکن است با بیماری ادیسون» اصلی مشتبهه شوند و پزشکان حریص بر کار جراحی را به سوی جراحی غدد فوق کلیوی (کلاههای کلیوی) رهنمون شوند. و بیماران را به سوی مرگ وحشتناک هدایت کنند. بخشی از فنازین دکانوات تجویزی پزشکان در متابولیسم اسیدهای آمینه در کبد و مغز، و غدد شرکت میکنند و تا حدودی بهبودی در اختلالات خلقی پدید می آورند ودر تسکین اختلال دو قطبی، شیزوفرنی ، اسکیزوئید و غیره وارد می شوند بویژه وقتی که به صورت دکانوات باشند. آن ها عارضۀ جانبی خطرناکی دارند ممکن است در کبد و دیگر جهازات بدن رسوب کرده از جمله سیروز کبدی پدید آورند به علت متراکم بودن، مغلّظ بودن، مشبّع بودن مواد آن ها به سختی آنالیز و . میشوند و در عروق، کبد و غیره رسوب میکنند.
حتی بعد از قطع دارو گرچه از تشدید بیماری خطرناک جانبی جلوگیری میشود امّا بهرحال در کبد باقی مانده و سیروز ادامه مییابد ولازم است که بیماران با خوردن اسپیرونولاکتون و رژیم میوه ها بویژه موز و طالبی و یا طرق دیگر با این بیماری مقابله کنند بیماران معالجه را ادامه دهند یا در حقیقت آن را تسکین دهند. (در کیفیت پیشرفت فعلی علم)
بهداد
طهران 17 بهمن ماه 1397
دستگاه فلسفی بهداد
دفتر مطالعات طبی
تحقیقات پزشکی
هیپوتز
شماتیزه
تأثیر مستقیم داروهای
ضد افسردگی و نورولپتیک و غیره
بر روی کبد
برخی از علمای پزشکان معتقدند و فرضیه و یا نظریهای را مطرح میسازند که اختلالات خُلقی (مانند دپرسیون یک قطبی و دو قطبی ناشی از از فعل و انفعالات اسیدهای آمینه در مغز انسان است. از نظر این علما خاصیت اساسی داروهای ضد افسردگی که مکانیسم و قوانین عمل آنها بدرستی معلوم نیست بر روی برطرف کردن اختلالات اسیدهای آمینه است. من میخواهم مطرح کنم که این داروها نه در مغز (یعنی نه صرفاً از دستگاه دَوران دَم» که این دارو ها از جهازات گردش خون وارد مغز می شوند و بر روی اختلالات اسید های آمینه در مغز اثر می کند») بلکه مستقیماً از طریق کبد و کیسۀ صفرا و اثنیعشر و دستگاه هاضمه اثر بخش هستند.
پزشک، محمدحسین حاجبی» در کتابی که زیر عنوان تجربیاتم بررسی کبد براساس ترجمه از متون علمی خارجی تألیف کرده است در صفحه 87 ستون دوّم مینگارد: اسیدهای آمینه که در سنتز پروتئین توسط کبد شرکت میکنند. و یا از طریق سنتز مستقیم در کبد تأمین میشوند (تأکید از من است بهداد) بیشتر اسیدهای آمینهای که از طریق ورید باب به کبد میرسند. شکسته شده و تبدیل به اوره می شوند(تأکید از من است بهداد) ص 87 ستون دوم
من محتمل می دانم که اورۀ ناشی از فعل و انفعالات کبدی اسیدهای آمینه و .به مغز باز میگردد و اکسیژن آزاد کرده متابولیسم را در مغز تسهیل میکنند. داروهای ضدافسردگی و خُلقی که از راه خوراکی وارد انثیعشر و دستگاه کبد ـ کیسه صفرا وارد می شوند در متابولیسم اسیدهای آمینه در کبد مؤثر شده نتایج عمل آنها از طرق دستگاه گردش خون در تمام دستگاههای بدن به ویژه مغز و غدد انتقال مییابند و از جهاتی افسردگی و اختلالات خُلقی را تسکین میدهند و تخفیف در وضع آنها پدید میسازند.
آن داروهای اعصاب و مغز که نمیتوانند در کبد (جگر) متابولیزه شوند در کبد، کیسۀ صفرا، مجرای صفراوی "کلدوک" رسوب کرده سیروز کبدی بوجود میآورند مانند خانواده دارو های فنوفنازین ها (تیوریدازین، کلروپرومازین لارگاگتیل » تری فلئوپرازین» اسکازینا» فنتازین، تیوریدازین ملریل» و غیره) به ویژه آن داروهایی از این خانواده که بصورت دکانوات» در میآیند (رسوب درازمدت در دستگاههای مختلف بدن ایجاد میکنند. در کبد خیلی سختتر از دیگر فراوردههای این خانواده متابولیزه میشوند بویژه مثلاً فنوفنازین دکانوات (که دارای اثر دراز مدت است) در کبد رسوب کرده سیروز کبدی پدید میآورند که تدریجاً ممکن است به مراحلی خطرناکی برسند در اثر این سیروز کبدی مکانیسم ترشح آلدوسترون مختل شده کبد مقدار زیادی الدوسترون ترشح میکند که با خوردن پتاسیم خون حالتی شبیه بیماری خطرناک ادیسون در غدد فوق کلیوی ایجاد میکنند و ممکن است با بیماری ادیسون» اصلی مشتبهه شوند و پزشکان حریص بر کار جراحی را به سوی جراحی غدد فوق کلیوی (کلاههای کلیوی) رهنمون شوند. و بیماران را به سوی مرگ وحشتناک هدایت کنند. بخشی از فنازین دکانوات تجویزی پزشکان در متابولیسم اسیدهای آمینه در کبد و مغز، و غدد شرکت میکنند و تا حدودی بهبودی در اختلالات خلقی پدید می آورند ودر تسکین اختلال دو قطبی، شیزوفرنی ، اسکیزوئید و غیره وارد می شوند بویژه وقتی که به صورت دکانوات باشند. آن ها عارضۀ جانبی خطرناکی دارند ممکن است در کبد و دیگر جهازات بدن رسوب کرده از جمله سیروز کبدی پدید آورند به علت متراکم بودن، مغلّظ بودن، مشبّع بودن مواد آن ها به سختی آنالیز و . میشوند و در عروق، کبد و غیره رسوب میکنند.
حتی بعد از قطع دارو گرچه از تشدید بیماری خطرناک جانبی جلوگیری میشود امّا بهرحال در کبد باقی مانده و سیروز ادامه مییابد ولازم است که بیماران با خوردن اسپیرونولاکتون و رژیم میوه ها بویژه موز و طالبی و یا طرق دیگر با این بیماری مقابله کنند بیماران معالجه را ادامه دهند یا در حقیقت آن را تسکین دهند. (در کیفیت پیشرفت فعلی علم)
بهداد
طهران 17 بهمن ماه 1397
نیکلای چرنیشفسکی
ترجمان
بهداد
(1828 ـ 1889)
دمکرات و انقلابی
متفکر و نویسندۀ بزرگ روس
چشمبراه طلوع انقلاب
(3)
وی، در سن هجده سالگی، تصمیم گرفت تا مدرسۀ علوم دینیه را ترک کند. از آن خارج شده در بخش و شعبۀ تاریخی ـ فلسفی دانشگاه سن پطرزبورگ وارد شده دخول کند. پدرش با آرزوی او برای اینکه از مسیحی، کشیش شدن، دست بکشد و آن را رها کند موافقت کرد.
(4)
چرنیشفسکی، در دانشگاه با محصلین دیگری آشنا شد از جمله م.ل.میخاییلوف M.L.Mikhailov که بعداً شاعر نامآور و وجیه انقلابی شد.و درحین گذراندن محکومیت و مجازات با کار اجباری و شاقّه وفات یافت. میخائیلوفسکی پسر بزرگ یک دهقان (سرف) آزاده شده از بردگی ،سرف نجات یافته، بود.چرنیشفسکی در او یک رفیق خوب و یک صاحبنظر درخشان، فرد مطلع و آگاه از ادبیات جهانی یافت.مواضع و نظرگاههای مشترک اجتماعی، آن دو را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک و قرین ساخت.
این جریان چرنیشفسکی را برانگیخت تا بعدها بگوید که میخائیلوف نخستین ضربههای قاطع را برای تکامل و تعالی اندیشه و دانش وی، بر متفکر بزرگ ما، وارد آورد.
دوستی و همپیوندی با میخائیلوف، چرفیشفسکی را بسوی ادبیات و ت راند.
(5)
چرنیشفسکی به دایره و محفل ا.ا.و دنسکی I.I.Vedensky پیوسته ملحق شد. آموزگار و دانشمندی مترقی و از ارباب نگارش و تحقیق.این تأثیری بزرگ بر نظرگاههای بعدی انقلابی او گذاشت.چرنیشفسکی در محفل ودنسکی VVedensky در باب اندیشه ور و آموزگار راهبر بزرگ فرانسوی فوریه Fourier و تعالیمش، دربارۀ بازگردانی و اصلاح جامعه، بر مبانی عدالت برانگیخته شد. برای خواندن آثار وی زنهار و تنذیر و اندرز گرفت. او متوجه آراء سنگین فوریه شد . به پرده برگرفتن از آنها نایل گردیده به حقایق بزرگی که در آموزشهای او نهفته بود دست یافت. علیرغم بغرنجیها و جهات پیچیدۀ عرفانی و اسطورهای آثار فوریه چرنیشفسکی از آنها سرچشمههای سرشار و ذیقیمت آرمانهای اجتماعی را ، دریافت. چرنیشفسکی بعداً در بخش قابل ملاحظه و برجستهای از آثارش مانند چه باید کرد» از آن آرمانهای شررور و جانبخش، بهره برگرفت.
(6)
او به مطالعۀ وسیع و نیرووری در زمینۀ ادبیات فلسفی آلمان دست یازید، نخست و بیش از همه هگل و فوئرباخ.
مطالعۀ ژرف ماتریالیسم متأخر و برخورد انتقادی از مذهب، بسیاری از چشماندازهای چرنیشفسکی را باز سامان داد. او در آنها به نحو شایستهای بازنگری کرد. تا حدود سال 1850 او ماتریالیستی استوار و رزمنده، معتقد و مصمّم شده بود.
(7)
او نظرگاههای یش را تغییر و تحول داد. در نیمههای دهۀ چهلم قرن نوزده او در این رؤیاها و آرزوها بود که زندگیش را وقف تعلیم و تربیت و آموزش سازد. امّا در پایان دهۀ چهل او به ویژه بعد و تحت تأثیر حوادث انقلابی اروپای غربی مصمّم شد تا تمامی انرژی شورانگیز خود را صرف گسترش و انتشار آرمانهای عالی انقلابی برای تدارک و بسیج خلق در جهت واژگونی بساط تزاریسم سازد.
(8)
او هم چنانکه خود میگفت یک پشتیبان، حامی و جانبدار سوسیالیستها، کمونیستها، جمهوریخواهی فوقالعاده و شدیدالعقیده شد،.
تجزیه و تحلیل تجارب انقلابات 1848 اروپا او را بدانجا رهنمون شد تا به آنچنان استنتاج و استدلال کشانده شود، که انتقال و تبدیل و تبدّل جامعه از طریق وسایل مسالمتآمیز، غیرممکن وغیرمقدور است، وتنها انقلاب میتواند تودههای مردم زحمتکش را از یوغ بردگی و غلامی نجات بخشد.
(9)
او دگرگونیهای آینده را پیشبینی کرده، و خود را برای آنها آماده مینمود. ادراک و فهم وی در باب حوادث گذشته و حال دائماً فزونی و ژرفایی مییافت. توجه و نظر وی دربارۀ آینده بسیار روشن و نیکوتر میشد. این منتجۀ مطالعات ژرف و پهنار او از آثار سوسیالیستهای آرمانپرور بزرگ و فلاسفۀ آلمانی بود. در بلوغ نهایی اندیشههای وی نفرت از استبداد، بردگی سرفداری و خودکامگی، پرتوانگیز و شعلهور میشد.
(10)
وی یک هفته قبل از امتحانات نهایی، دریافت که، یک کرسی تدریس برای آموزگاری ادبیات در آموزشگاه سارتوف» وجود دارد.در 1851 ،آموزگار جوان علوم ادبی، گام به آستان درسگاه سارتوف نهاد.
در ایالت سارتوف همه مسحور و مسخر جلسات درس او شدند. درسهای چرنیشفسکی به نحو غیرمنتظرهای نو و جاذب بودند.
هر روز چرنیشفسکی به خانه بازمیگشت با تعداد زیادی محصّل احاطه میشد که با او محاورات و مکالمات دوستانه و مهرانگیز داشتند. در ژانویه 1853، در خانۀ بستگانش او با اولگا سکراتودتا واسیلیوا Olga Sokrato Van Vasilyva ملاقات و در فوریه، با او نامزد شد.این نامزدی به نحو غیرمنتظرهای به ازدواج پایدار منجر شد.چرنیشفسکی به همسر آیندهاش گفت: از تو میخواهم به همسری من درآیی»هر لحظه ممکن است ژاندارمها پدیدار شوند و مرا به سنپطرزبورگ ببرند و در یک دژ ـ محبس به غل و زنجیر بکشند و تنها خدا میداند که چه زمانی طول خواهد کشید که من از آنجا رها شوم، تصور میکنم مرا محکوم به اعمال شاقّه کنند». الگا سکراتونا از این پیشدرآمدها وحشت نکرد و به ازدواج با چرنیشفسکی با اشتیاق تن در داد.
ادامه دارد.
هوالباقی
مدعی خواست که آید به تماشا گه راز
دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد
(حافظ)
خوانندگان گرامی بارها گفته ام و باز تذکر می دهم تکرار مکرّر می کنم که من از مطالبی که در این وبلاگ های کوچک خود می نویسم قصد روشن کردن کسی را ندارم چون حقیقتاً ممکن است به جای آنکه دیگران آگاه شوند بیشتر گمراه شوند
ادامه مطلب
چرا شربت رقیق همراه با یخ
سرکه انگبین در دفع
حملات صرعی و عوارض
آن مانند سردرد مؤثر است
در آوردن سلولهای آسیبدیده از حالت انبساط به حالت انقباض متعادل
اولاً این حالت سردی و یخی نباید بیش از آستانه تأثیر مثبت باشد و خنکی خیلی شدید شود. در این صورت اثر خواهد بخشید.
چنین روشی باعث میشود که حالت انقباضی در جهازات بدن فراهم گردد.
1) در کیسۀ صفرا، سرد بودن و یخین بودن شربت سرکه انگبین به انقباض کیسۀ صفرا (مراره) کمک میکند و مواد صفراوی از جگر(کبد) و کیسۀ صفرا (زردهدان) به سرعت از مجرای کلدوک (مجرای صفراوی، لولۀ صفراوی) در محل آمیی و اتر - و با سردی سرکه انگبین که با سرمای یخ - وارد دوازدهه (اثنیعشر) میشود و از تراکُم این مواد در جگر و کیسه صفرا به شدت کاسته میشود. بجای آنکه از راه دستگاه گردش خون (دَوَرانِ دم) وارد جهازات مختلف بدن بویژه مغز و غدد گردد وارد جهاز هاضمه میگردد. ضمنا بخشی از آن دستگاه دَوران دَم به مغز انتقال مییابد و سلولها و یافتههای بخش آسیبدیده مغز را که نقش بزرگی در حملات صرعی دارند و با سردی سرکه انگبین با یخ از حالت انبساط که موجب فشار تومورهای بسیار ریز فضاگیر آسیبدیده بسیار طولانی و قدیمی در مغز به سلولهای اطراف شدهاند سردرد صرعی و دیگر عوارض که ناشی از انبساط سلولهای آسیب دیده است با دادن حالت انقباضی نه تنها حمله بعلت از جمله یخی. که در شربت سرکه انگبین است حالت انبساطی آنها را تخفیف داده از ژنرالیزه شدن (عمومیت یافتن نارسایی سلولهای آسیب دیده به سلولهای اطراف خود که موجب پدیدآمدن سردرد میشود کاهش میدهند قندی که در سرکه انگبین است (معمولاً قند انگور) به مغز انتقال مییابد و با آزاد کردن اکسیژن در حوزه مغز و در سلولهای آسیب دیده که دستخوش اختلالهای متابولیک شدهاند اختلال متابولیک را تخفیف میدهند (برای قندی که از راه شربت وارد دستگاه دَوران دم گردش خون» میشود تا از آستانۀ مثبت تأثیر وارد آستانۀ منفی نشود باید چندان زیاد نباشد که اثر عکس ببخشد محتمل است که اسیدی که در سرکه وجود دارد توازن اسیدهای آمینه را در مغز و غدد غیره که از اساسیترین علل اختلالات مغزی میباشد غددی ـ را تأمین می سازد. امروزه وضعیت اسیدهای آمینه را در مغز از علل عمده بیماریهای روانی از جمله افسردگی میدانند. گرچه نتوانستهاند بطور علمی دقیق این مقوله را توجیه کنند.
بهرحال میپندارند علت بسیاری از بیماریهای روانی از جمله بیماریهای خُلقی نتیجۀ اختلال در سیستم اسیدهای امینه در مغز است. نعناعی که در شربت سرکه انگبین وجود دارد. بسیاری از اسیدهای گازی را از جمله اسیدهای گازی صفراوی را که از مجرای کلدوک وارد دستگاه هاضمه (در ناحیه آمپی واتر میشود در خود حل میکند فشار نفخ شکم را کم میکند (جلوگیری از نفخ شکم، پرخوری و غیره از اصول معالجه صرع و بیماریهای روانی است) اینها کلیات مسأله است باید کار عظیمی براساس شناخت وضعیت شیمیایی ـ حرارتی شربت سرکه انگبین و مواد تشکیل دهنده آن ـ نعناع ـ قند انگور (انواع انگور ممکن است فرق کند) و میزان ترکیب هریک اسید موجود در سرکه، نوع قندی که در شربت سرکه انگبین مصرف میشود، مقدار هریک، طرز تهیۀ حرارتی، شربت سرکه انگبین، و غیره و مسائل بسیاری باید مورد بررسی و تحقیق همهجانبه قرار گیرد.
شاید بتوان روزی با بسیاری از مواد معمولی غذایی و شیوههای غدا خوردن در زندگی احتیاج به بسیاری از داروها و درمانها را برای دفع بیماریهای روانی و مغزی و غددی و جسمی بطور کلی براساس علمی بررسی فیزیکو شیمیایی ـ بیوشیمیایی ـ بیوفیزیک ـ بیوشیمایی، الکتریکی، رادیوفیزیکو شیمیایی، امواج درمانی و غیره بشدت کاهش داد. از میزان جرّاحیها کاست.
یا شیوههای درمانی سادهتر مثلاً در بسیاری از بیماریهایی که لاعلاج مینمایند مانند سرطان، ایدز، آایمر، ام.اس. و غیره و غیره وارد عمل شد. باور کنید هرچه بیشتر پیش میروم میبینم چیزی سرم نمیشود. شاید بقول شعر منسوب به ابنسینا و نیز هاتف اصفهانی شاعر قرن دوازدهم
دل هر ذرّه را که بشکافی/ آفتابیش در نهان بینی»
سقراط نیز فرموده است" یک چیز میدانم که هیچ چیز نمیدانم»
برای اینکه جوابهای علمی در کلیه عرصههای دانش بدست آورد باید تا حد اعلایی حضور ذهن و تسلط بر کلیۀ علوم مانند ریاضیات، فیزیک، شیمی، فارماکولوژی، علوم تغذیه و گیاهشناسی و غیرهم بر مبنای تجزیه و تحلیل شیمیایی، فیزیکی و غیره تسلط یافت.
بهداد
طهران، 13 آذر 1397
بعدالتحریر
مهمترین و اصلیترین مسأله در معالجه و پیشگیری از بیماریهای مغز و اعصاب بویژه صرع و شاید میگرن این است که هرچه سریعتر سوخت و ساز، متابولیسم را در جهازات بویژه مغز و نقاط آسیبدیدۀ آن (سلولهای فضاگیر) به حالت تعادل در آوریم بنابراین در درجه اول باید به بیمار اکسیژن رساند.
به طرق و وسایل بینهایت گوناگون.
در کتابی تألیف پزشک ریموند گرین (که سال تألیف آن مشخص نیست) و توسط آقای دکتر سیاوش آگاه ترجمه و توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب در سال 1354 (1975) به طبع رسیده است بنام هورمونهای انسانی» به چاپ رسیده در مقدمۀ مؤلف صفحه 15 آمده است:
ادامه مطلب
دفتر مطالعات اقتصادی
کاپیتال نو
پایین آمدن هزینۀ استخراج طلا و فراوانی آن
ارزان شدن ف طلا و برخی اثرات آن بر اقتصاد جهانی
(2)
برخی می گویند که امپراطوری انگلیس فعلاً مرده است . فعلاً گفتن چنین حرفی احمقانه است. نه تنها این روباه مکار پیر نیست بلکه بسیار نیرومند و قوی است. مثلا ممکن است در سیستم جهانی کمپانی های چند ملیتی(کارتل ها، تراست ها ، سندیکاها و کنسرن های) ماورای عظیم وغول پیکر جهان سرمایه امپریالیستی سهم اتباع انگلیس به ویژه به کمک کشور های مشترک المنافع خویش مانند استرالیا، کانادا و زولاند نو بیش از اتباع پسر عمو های یانکی خویش باشد منتها مخارج عظیم نظامی ، اطلاعاتی ، ارتباطاتی، فضایی و غیرۀ جهان سرمایه داری نیز به طور عمده توسط آتازونی و اخیراً روسیه و چین تامین می شود. امپریالیسم انگلیس ظاهرا ت جدیدی در جهان پیش گرفته، در سراسر جهان بار دیگر نقش علنی تری بازی می کند مانند ایجاد پایگاه های جدید جنگی در بسیاری از نقاط جهان مانند دریای غرائب (کارائیب) به هر حال باز هم می گوییم اگر صحت داشته باشد که بتوان از مس بنحو ارزان و ساده ای طلا تولید کرد که بعدا می تواند کیفیت کار دائما بهتر شود و بسط و تکامل یابد و حتی به فات دیگر نیز که نسبت به مس در طبیعت به مقدار بیشتری وجود دارند سرایت کند این لرزه های عظیمی بر اقتصاد جهانی و بازار جهانی وارد خواهد ساخت و اقتصاد بحرانی و وضعیت بحرانی جهان را بسی افزایش خواهد داد.
بهداد
طهران 12 دی ماه 1397
بعد التحریر:
البته قبل از مارکس هم انباشت اولیه (بدوی) (نخستین ) از سوی دانشمندان مورد توجه قرار گرفته بود و مارکس بزرگ در جلد اول کتاب کبیر خود "سرمایه" آن را به تفصیل بسط داده ، در آن استنتاج ، تعلیل ، تجزیه و تحلیل به عمل آورده است من سرمایه (کاپیتال مارکس بطور کامل نخوانده ام) به علت سردرد های وحشتناک و گرفتاری های دائمی و نا خوشی ها بخش هایی از ان را نخواندم ولی جلد اول و بعضی مطالب مجلدات بعدی را بارها خوانده ام همۀ مقدمات آن را نخوانده ام مقدار بسیار کمی از آن را به زبان انگلیسی خوانده ام و اندکی از آن را با متون روسی و آلمانی مقابله کرده ام (در حالی که این زبان ها را حقیقتا و مطلقا نمی دانم) حافظ فرموده است:
" هاتفی از گوشه ی میخانه دوش
گفت ببخشند گنه می بنوش"
مثل سایر است در زبان فارسی :
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
وانکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش(آخر خرک لنگ) به مقصد برساند
وانکس که نداند و نداند که نداند
درجهل مرکب ابد الدهر بماند
امیدوارم روزی بتوانم کاپیتال را نه آنکه بخوانم بلکه مطالعه کنم و آن را عمیقا مورد نقادی و بحث قرار دهم ( به زبان فارسی و زبان های اروپایی)(بسا آرزو که در خاک شد)
باز به قول حضرت حافظ :
"هان مشو نومید چون واقف نه ای از سرّ غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور"
(الصدق سفینه النجات )
(الله فتاح الکنوزالغیب)
از انفاس قدسی مولانا امیر خسرو دهلوی مدد می جوییم:
"آدمی است از پی کاری بزرگ
ور نکند اوست حماری بزرگ"
به حول و قوۀ الهی.
سعدی بزرگ فرماید:
" عابد وعالم و صوفی همگی طفل رهند
مرد اگر هست به جزعارف ربانی نیست"
کمترین بنده بندگان بنی نوع بشر
کمترین بنده ی چهارده معصوم
کشور های قاره هندوستان مانند (بیرمانی- بنگلادش - هند – پاکستان - سریلانکا) کشور های اقیانوسیه مانند اندونزی ، شرق آسیا مانند فیلیپین، شرق نزدیک مانند ایران ، افریقا و آمریکای لاتین نیروی کار عظیم انسانی دارند که اگر اموخته شوند ، کلتوریزه، علم آموخته ، تکنیک آموخته شوند به نیروی ماورای عظیمی تبدیل خواهند شد که پشتوانه جهانی اقتصاد اسکناس( که کارت پولممکن است جای آن را بگیرد) بطور کلی پول و ثروت بشریت خواهند بود. غرب رو به میرش است. گرچه با سیستم اجتماعی جهانی با انقلاب کبیر اکتبر دچار لرزش های عظیم شد در دوران فاشیسم بسوی انهدام هم رفت اما بعد از وفات رفیق استالین و رفیق مائو بار دیگر سیستم جهانی استعماری با پیوستن کشور های تازه نفس امپریالیستی و سرمایه داری چین و روسیه اینک پیش از بیش نیرومند شده است اما نمی توان درباره آینده سعادت بخش بشر نا امید بود . بقول لسان غیب:
"فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست/ کجاست شیر دلی کز بلا نپرهیزد"
بسم الله الملک الوّهاب
اشداء علی الکفار و رحماء بینهم
دستگاه تبلیغاتی امپریالیسم و
سرمایهداری روسیه و امپریالیسم خبری جهانی
علیه مردم شوروی و کلاً روسها،
علیه مارکسیسم لنییسم و در جهت مطامع و جنایات
امپریالیست ها و سرمایهداران تبهکار غرب
دستگاه تبلیغاتی رهبری خائن جنایتکار روسیه و غرب، نمایندۀ سرمایهداران و امپریالیستهای روسیه و جهان با یکدیگر امپریالیسم و سرمایهداری غرب جنگ زرگری براه انداخته اند
ادامه مطلب
تاریخ جنبش انقلابی و کمونیستی ایران
تاریخ حزب توده
شعب آن مانند حزب چپ و غیره و غیره،
مجاهدین خلق و غیره و غیره
سخنی درباره هوشنگ ناظمی و آوانتوریسم و غیره
هوشنگ ناظمی (امیرنیک آیین) از افراد باند جنایتکار خائن کامبخش ـ کیانوری ـ طبری بود منتها این به این معنا نیست که مانند سران این باند دارای رابطه اطلاعاتی با امپریالیسم غرب باشد.
ادامه مطلب
دفتر مطالعات اقتصادی
کاپیتال نو
پایین آمدن هزینه استخراج طلا و فراوانی آن
ارزان شدن ف طلا و برخی اثرات آن بر اقتصاد جهانی
(1)
آلومنیوم چون استخراج آن بسیار سخت و پر هزینه بود تا اواسط قرن 19 همچون فات گرانبها قیمت آن بسیار بالا بود اما پس از آنکه شیوه های آسان برای استخراج آن پیدا شد و با قیمت ارزان وارد بازار شد قیمت آن بشدت کاهش یافت من در کاپیتال نو در سال 1385 در شبکه اینترنت این مطالب را نگاشته ام اکنون رومه همشهری خبر می دهد که چینی ها موفق شده اند با استفاده از یک تکنیک ساده و ارزان فیزیکو شیمیایی و حرارتی و غیره یک نوع ف از مس شبیه طلا بسازند اگر آنها موفق شده باشند این ف را با کلیه خصوصیات طلا مانند مفتول شدن، قابلیت تورق ، فساد ناپذیری، زنگ نزدن، درخشیدن، صیقلی شدن و غیره بسازند با هزینه ارزان (در طول زمان باز هم آن را تکامل داده ارزان تر کنند و مقدار بسیار عظیم تدریجاً تولید کنند )انقلابی در اقتصاد پدید می آید (البته ممکن است سرمایه داری و امپریالیسم چین و روسیه که خود دارای بزرگترین ذخایر طلا هستند در تبانی با امپریالیسم و سرمایه داری غرب چون اقتصاد خودشان هم به هم میریزد از انتشار جزئیات تهیه طلا از مس یا فات دیگر را مخفی کنند تا بتوانند امپریالیسم و سرمایه داری را در روسیه و چین حفظ کنند. چنانکه در 1970 در کشور های امپریالیستی غرب یک میلیون اختراع را کمپانی های بزگ سرمایه داری که انتشار این اختراعات به زیان مالی آنها بود آنها را خریده و بلوکه کرده و بشریت را از استفاده از نتایج ان محروم ساخته بودند. این اختراع و کشف عظیم را اگر امپریالیسم سرمایه داری شرق و غرب به طور جدی و اساسی رو کنند پول های کاغذی این کشور ها و جهان که پشتوانه آن طلا است به مقدار خیلی زیادی متزل خواهد شد البته پشتوانه اسکناس (ارز ها) تنها طلا نیست بلکه ثروت ملل است که در طی حداقل 2 قرن اخیر پدید آمده اند به صورت کارخانه ها ، مزارع و انواع ثروت ها گرچه استهلاک پذیرند مانند کارخانه ها و محصولات صنایع جنگی ، صنایع ارتباطات و غیره) و نیز کار بغرنج انسانی (نیروی کار کارگران متخصص ، تکنسین ها، دانشمندان، نویسندگان، پزشکان، شاعران، هنرمندان و غیره و غیره نیز پشتوانه اسکناس و ارز هستند امروزه این منابع اخیر در غرب در حال نزول است که میتواند پتانسیل ثروت غرب را که پشتوانه اقتصاد ارزها و حیات آنهاست به شدت کاهش دهد بطور کلی کشور های سرمایه داری غرب از پذیرش مغزهای کشورهای جهان سوم متوحش هستند(به واسطه ی تروریسم رقابت با کار محلی، بیکاری نیروهای کار در کشور های خودشان و غیره ) آنها که عاقل تر هستند مانند روسیه و آلمان این مطالب را می فهمند چنانکه سرمایه داری و امپریالیسم روسیه دائماً شرایط بهتری برای پذیرش مغز ها و الیت ها و نیروهای کار خارجی که به هر حال دارای تخصص هستند یا قابلیت متخصص شدن را دارند ( مانند دانشجویان) فراهم میسازند اخیراً روسیه پذیرش خارجیان را بسیار آسان تر کرده. نیروی کار انسانی نیروی عظیمی است که اگر تحت یک رژیم قوی و تمدن گرا وجود داشته باشد ( مانند وضعی که در مستعمرات جدید و فعلی غرب چین و روسیه پدید آمده) مهار و کلتوریزه (فرهنگی) و صنعتی شود نیروهای ماورا عظیمی هستند که می توانند جای طلا را بگیرند ولی این زمان می خواهد . بهر حال این رویا اگر تحقق پذیرد، رویاهای هزاران ساله کیمیاگران که خرافات پنداشته می شد صورت عمل به خود خواهند گرفت میتوان از ف یا ماده دیگری به سهولت و با هزینه کم مقدار زیادی طلا و فات گرانبها تولید کرد این پایه های اقتصاد جهان را خواهد لرزاند . مارکس در کاپیتال جلد اول در فصل انباشت اولیه نشان داده است که چگونه با کشف قاره جدید ( هند غربی)و استعمار هند غربی و هند شرقی (قاره هندوستان) و استعمار سراسر جهان موجب تمرکز ثروت و تراکم سرمایه ، انباشت اولیه سرمایه در کشور های غربقبل از انباشت دومین (انباشت از راه تراکم اضافه ارزش در قلمرو سلطنت سرمایه ) زیر بنای مادی انقلاب در غرب را از قرن 14 به این سو فراهم ساخت و آن را پیشتاز جهان کرد و سرانجام در قرن 18 با انقلاب صنعتی که البته تحت تاثیر پیشرفت های تمدنی ، علم و تکنولوژی از قرن چهاردهم به بعد بود ( رنسانس " نوزایی") ابداع انواع ماشین آلات در راس همه ماشین و نیروی بخار از جمله توسط وات انگلیسی در انگلیس پدید آمد . امپراطوری جهانی سرمایه داری انگلیس را که آفتاب در آن غروب نمیکرد در قرون 18 و 19 و نیمه اول قرن 20 پدیدار ساخت . اکنون غرب به سوی مردگی پیش میرود مستبعد نیست که بار دیگر زمانی فرا رسد که نه تنها افتاب در امپراطوری انگلیس غروب کند بلکه آفتاب فروغ خود را برای همیشه از جزیره انگلیس بر گیرد.
ادامه دارد.
بهداد
طهران 30 دی ماه 1397
ما امپریالیسم و سرمایه داری
روس و چین را محکوم می کنیم
ما دخالت های امپریالیستی سرمایه داری روسیه و چین را در ممالک دیگر به اشد وجه محکوم می کنیم. ما حمایت روسیه را از پسر آقای قذافی که مداخله در امور داخلی آن کشور است را به اشد وجه محکوم می کنیم . زمانی که دولت قانونی کامل در لیبی روی کار آید می تواند پایگاه جنگی به روسیه بدهد یا ندهد. بر اساس تساوی حقوق مطلق دو کشور از جمله اجازة تاسیس پایگاه جنگی لیبی در روسیه.
ما بشریت را به سهم خود به عنوان یک انسان کوچک دعوت می کنیم که با سرمایه داری و امپریالیسم روسیه و چین پیکار کنند. مرگ بر تمامی امپریالیسم جنایتکار ( سرمایه داری جهانی اعم از شرق و غرب ! روسیه در دوران رفقای مقدس ما لنین و استالین در محاصره مطلق غرب بود تا پیش از پایان جنگ جهانگیر دوم شوروی در هیچ کشور خارجی پایگاه جنگی نداشت اما با اوج موفقیت علیه فاشیسم جنگید. بزرگترین نیروی جنگی تاریخ آلمان نازی را شکست داد کلیه کشورها و ملل باید روی پای خود بایستند. پرولتاریای جهانی باید بر نیروی خود تکیه کند. دوستی برابر حقوق کلیه کشور ها و ملل نه و توسعه طلبی و امپراطوری گری امپریالیسم و سرمایه داری پلید جهانی ! منهدم و منعدم باد سرمایه داری از سراسر جهان!
بهداد
طهران 7 بهمن 1397
ما به اشد وجه محکوم میکنیم
ما دخالتهای سرمایهداری امپریالیسم روسیه و چین را در ممالک دیگر به اشد وجه محکوم میکنیم.
ما حمایت روسیه را از پسر آقای قذّافی، مداخله در امور داخلی لیبی را به اشد وجه محکوم میکنیم. زمانی که یک دولت قانونی کامل در لیبی مستقر شود میتواند پایگاه جنگی به روسیه بدهد یا ندهد. براساس تساوی مطلق حقوق دو کشور از جمله تأسیس پایگاه جنگی لیبی در روسیه.
ما به سهم خود بعنوان یک انسان کوچک دعوت میکنیم که پرولتاریای بین الملی با سرمایه داری و امپریالسم روسیه و چین پیکار کند.
مرگ بر تمامی امپریالیسم جنایتکار و سرمایهداری جهان اعم از شرق و غرب!
شوروی در دوران رفقای کبیر مقدس ما لنین و استالین در محاصرۀ مطلق غرب بود تا قبل از پایان جنگ جهانگیر دوم شوروی در هیچ کشور خارجی پایگاه جنگی نداشت اما به نحو موفقیت آمیزی بر علیه فاشیسم مخوف جنگید. بزرگترین نیروی جنگی تاریخ یعنی آلمان نازی را شکست داد. همه باید بر روی پاهای خود تکیه کنند. پرولتاریای روس نیز باید بر روی پاهای خودش تکیه کند.
دوستی برابر حقوق کلیه کشورها و ملل و نحل و اقوام و نژاد ها بله! توسعهطلبی، امپراطوریگری، امپریالیسم و سرمایهداری ، نژاد پرستی و ناسیونالیسم خیر! منهدم و منعدم باد سرمایهداری و امپریالیسم روس!
لا اله الیالله
اشهد ان محمد رسولالله
اشهد ان علی ولیالله
ما مداخله روسیه
را در ونزوئلا محکوم میکنیم.
ونزوئلا را واگذار کنید به جهانخواران!
جهانخواران آرام آرام ونزوئلا را در قید مطلق رقیّت و اسارت در میآورند گاه باید مسایل را از راه پراگماتیسم حل کرد انطباق اصول بر مقتضیات.
پذیرفتن واقعیات پراگماتیک از اصول علم ت است.
الله مع الصابرین
الصبر مفتاح الفرج
الصبر سفینهالنجات
بهداد
طهران 5 بهمن 1397
بعدالتحریر
باید به واقعیات ژئوپلتیک جهان گردن نهاد.
حکیم در مقدمۀ رسالۀ رهایش و گشایش» چاپ سعید نفیسی) صفحۀ 17 میفرماید:
. اسم این کتاب به گشایش بعضی از این کلمّات حق است امّا رهایش را علی الاطلاق مستجمع» نیست، و این نکته ا ز آن گفتیم تا چون به وضعی که نه رهایش» باشد، اشارت کرده شود، ارباب معانی و اصحاب خرد دانند که آن کدام نکته است.»
بنابراین با ادای "اینکه" بعضی از کلمات "حق" را ناصرخسرو در این رساله بیان داشته حکیم میگوید بعضی را میگشاید یعنی اینکه همۀ» کلمات حق دربارۀ (خداوند، جهان، عالم و آدم، حقایق را) روشن نمیسازد.
بعد میفرماید: . رهایش را علیالاطلاق مُستجمِع (یا مستَجمَع) نیست رهایش چیزی نیست جز آزادی» (در مقولات آزادی و ضرورت یا جبر و اختیار در فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک مارکسیستی) و یا در فلسفه معتزله یا شیعه.
حکیم میفرماید که کلیۀ مطالب دربارۀ گشایش که منجر به رهایش میشود؛ آزادی میشود؛ باعث دانش و دانستن میشود؛ و انسان را از گمراهی و جهل و بیسوادی رها میکند، او را آگاه و مختار میسازد، در این رساله بیان نکرده و بسیاری از مسائل را مخفی کرده یا باید براساس تأویل و تفسیر روشن همین سخنان حکیم در رسالۀ رهایش و گشایش» روشن شود حکیم میفرماید: . و این نکته (یعنی اینکه بعضی مطالب را روشن کردم نه همه را و اینکه مطالبی که میگویم در این رساله بعضی از مطالب این رساله کلمات حق است، حقایق است، امّا رهایش را آگاهی، شناخت دربارۀ حق» خداوند و هستی و جهان میداند و بخشی از آنها را در این رساله نه همۀ آنها، مستجمع است نه همه مطالب به زبان بیزبانی میفرماید: جرأت ندارم و نمیتوانم همه مطالب و مکنویات خود را بیان کنم.» ارباب معانی و اصحاب خرد (یعنی فیلسوفان و حکما که مطالب ماتریالیستی را به شکل ایدآلیستی بیان میکنند و آنها را تأویل و تفسیر میکنند و معانی آنها را میفهمند) میدانند که آن کدام نکته است. یا آنها کدام نکات هستند.
کدام نکات است که من بیان نکردهام و مخفی و پوشیده داشتهام یا با لباس ایدآلیستی پوشاندهام.
بهداد
طهران، 5 دیماه 1370
بررسی مجدد کاپیتال
دفتر مطالعات اقتصادی
کاپیتال نو
(1)
(بار دیگر کاپیتال را بازخوانی میکنم گرچه سابقاً هم به علت سردردهای کُشنده و شدید و انواع گرفتاریها و ناخوشیها کاپیتال را بطور کامل نخواندهام و مطالعه نکردهام.
من قبلاً مفصل در باب این مطلب باز هم گفتهام ، بسیاری از علایق ما به اشیاء تلاش ما برای دست یافتن به اورگاسم افرادی است که به آنها عشق و محبت میورزیم و ضرورت زندگی (بطور عمده توالد و تناسل، اقتصادیّات، بقای نوع بشر، لذات جنسی و غیره، تتمایسم جنسی را که مثلاً ما آن را در گنبدهای مقدس با منارههای مقدس که بازماندۀ تتمایسم آلات جنسی است (هنوز هم بسیاری اقوام در مناطقی مانند هندوستان آلات جنسی خود را می پرستندکه هم ریشه در موالد و تناسل و بقای نوعی و اقتصادی انسان دارد و هم در لذات جسمانی). اورگاسم برای ما با آنها حرام شده است مانند مادر و پدر، خواهر و برادر، دایی، عمه و خاله و فرزندان و غیره و غیره. در اشیاء آنها اورگاسم آنها را میجوییم (از جمله مسأله ارث بردن از اقوام دور و نزدیک است که در پشت سر آن علاوه بر علل مادی، علل روانی بویژه لذت اورگاسمی حرام شده تا آنها میباشد) بهرحال مسأله لذت بردن مادی از اشیاء ارتباط ژرفی با کسب اورگاسم دارد) مارکس در کاپیتال (ترجمۀ ایرج اسکندری، چاپ جدید تهران 1379 ص 88 در فصل اوّل کالا میفرماید: کالا مقدمۀ یک شیئی خارجی است. چیزی است که بوسیلۀ خواص خویش (ارزش مصرف) یکی از نیازمندیهای انسان را برمیآورد. ماهیت این احتیاجات هرچه باشد و نیازمندیها خواه از شکم سرچشمه بگیرند و خواه منشاء آنها تخیل باشد تفاوتی نمیکند.»
در زیرنویس هم از قول نیکلا باربُن فاضل کاشف اقتصادی انگلیسی که در 1696 اثر خود را در لندن انتشار داده است و مارکس از او ترجمه کرده است (که البته ایرج اسکندری آن را به فارسی ترجمه کرده است) (شاید مارکس عین انگلیسی آنرا آورده و ایرج اسکندری آن را از انگلیسی ترجمه کرده است) خواص ]ارزشهای مصرف بهداد[ متضمن احتیاج است و به منزلۀ اشتهای نفس. همانقدر طبیعی است که گرسنگی نسبت به بدن . اغلب اشیاء از آن جهت ارزش دارند که نیازمندیهای روح را ء میکنند.»
اورگاسم نیز از عظیمترین و عمدهترین احتیاجات و مشتهیات نوع انسان است که تمدن آن را مهار و کنترل میکند و انواع محرّمات را، قانون» شرع، موانع عرفی و روانی را وضع و مستحکم میکند.
مثلاً گماشتهای (نوکری) در خانهای کار میکند که خانم خانه بسیار زیبا و عفیف است این گماشته عاشق این خانم است ولی خود را کنترل میکند. نمیکند ولی او مثلاً برای تشفّی خویش از خانم خانه میخواهد یک ساعت برای او بخرد (بدینوسیله قدری مشتهیات اورگاسمی) خود را فرو مینشاند.
نوعی ی که من آن را ی اورگاسمی مینامم. ی اورگاسم». آن گماشته نقشهای میکشد؛ او که دیگر ثروتمند شدهاست کلاه ملکی بزرگی بر سر آن بانو که دیگر پیر شده است میگذارد و بدین وسیله اشتهای اورگاسمی خویش را علاوه بر عشق جنونآمیز به جمع مال دنیا و تشفی زخمهای حقارتهایی که در کار ارباب کشیده است تسلی میدهد. به گمان من از علل عمده حقالارث و مالکیت خصوصی مالکیت مصرف و تولید و ارث همین مسأله مشتهیات ارگاسمی است . (ی اورگاسمی است)
طهران 11 دیماه 1397
بهداد
بعدالتحریر
بخش عظیم و شاید عمدۀ جرایم و قانونشکنیها ناشی از مُشتَهیات عشقهای جنسی است (طلب اورگاسم)» (جرایم و جنایات که ظاهراً چنین به نظر نمیرسد.
لنین کبیر وآیین (کیش) پرستش شخصیت
ز کوی دوست میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
حافظ
راه عشق ارچه کمینگاه کمانداران است
هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد
حافظ
ایرج اسکندری» در پیشگفتار مترجم بر جلد اول سرمایه (کاپیتال به نقلقول از لنین مقدس، نابغه بزرگ عالم انسانیت (چاپ اول تهران، 1379) از لنین کبیر ترجمه و نقل کرده است (خود ایرج اسکندری در زیرنویس صفحه 25 اضافه کرده است لنین، سه منبع و سه جزء تشکیلدهنده مارکسیسم»
ـ مقالهای که در مارس 1913 در محلۀ پروشهنیه منتشر شده است
ـ اقتباس از ترجمۀ فرانسه چاپ پاریس 1946 صفحه 38)
در مورد این ترجمه چند مطلب قابل ذکر است:
اولاً این مقالۀ لنین تا جایی که من میدانم دو ترجمۀ دیگر نیز دارد یک ترجمۀ در متن آثار منتخبۀ لنین به سال 1947 از محمد پورهرمزان که از زبان روسی ترجمه شده است محمد پورهرمزان از اعضای سازمان افسران حزب خائن جنایتکار توده است. حزب توده شبکه عظیم جاسوسی غرب در نهضت انقلابی و کمونیستی ایران) وی جزء شرکتکنندگان در شورش افسران خراسان که سرنخ آن در دست امپریالیسم انگلیس بود این شورش اقدامی ابلهانه بود هرچند عمده افراد شرکتکننده در آن جاسوس امپریالسم نبودهاند (در این شورش ضد کمونیستی و ضد سوویستی ماوراء ماجراجویانه و هرجومرجطلبانه و توطئهگرایانه ظاهراً مارکسیستی) بود ولی سرنخ آن در دست امپریالیسم انگلیس بود سرهنگ عبدالرضا آذر در رأس آن قرار داشت فرد دیگری به نام اسکندانی که فرد مُخبطی بوده و بعنوان رئیس این جریان ماجراجویانه و جنایتکارانه معرفی شده است که جان خود را در این ماجراجویی از دست داده است. او را حزب خائن توده به عنوان شهید، ، معرفی کرده. در حقیقت خود گردانندگان حزب توده (یعنی امپریالیسم انگلیس) وی را به قتل رسانده اند (این شخص مطلقاَ باید برخلاف عبدالرضا آذر که جزء عمال سرلشکر ارفع رئیس انگلیسی ستاد ارتش ایران میباشد به حساب آید و باید به دقت شورش افسران خراسان بررسی شود. بنا بر نظر من علل اصلی این شورش ضد کمونیستی و ضد شورشی سوویستی این مطالب اساسی
1) گردآوری جمعی نظامی از افسران ارتش داخل در سازمان افسری حزب خائن جنایتکار توده توسط امپریالیسم انگلیس در اطراف رفیق سید جعفر پیشه وری بود امپریالیسم انگلیس از قصد رفیق استالین برای ایجاد جنبشی در ایران برای فشار بر غرب برای گرفتن امتیازات در چین و غیره مطلع شده به وسیله عمال جاسوسی خود در شوروی مانند بافراوف (ـ مولوتوف و بریا) این افسران را در اطراف رفیق سید جعفر پیشهوری جاسازی کرده است در کار رفیق پیشهوری( در قیام مسلحانه کمونیستی آذربایجان ایرن 1946 ـ 1945) خرابکاری عظیم کرده و تا هم اطلاعات جاسوسی در اختیار امپریالیسم انگلیس قرار دهند و هم در فرصت مناسب نهضت قیام مسلحانه او را در ایران فرو پاشاند.
بهرحال محمد پورهرمزان که شخصیت ابلهی بوده یکی از این افسران فرقه دمکرات است شورش افسران خراسان» که بعد از شکست قیام و متواری شدن رفیق پیشهوری و دوستانش او هم به شوروی گریخته است. درست نمیدانم وی قبل از قیام پیشهوری به شوروی گریخته یا بعد از شکست قیام کمونیستی. از یاد بردهام. بهرحال شاید او بعد از شورش افسران خراسان به شوروی گریخته است. آفت العلم نسیان. اگر وی در سال 1946 تا 1945 به شوروی گریخته است نمیتوانسته در این مدت کوتاه به روسی تسلط یابد. بعید بنظر میرسد که به فارسی هم تسلط داشته باشد. بنابراین به احتمال قوی سرنخ ترجمه منتخب آثار لنین توسط هرمزان محمد در دست شخص دیگری می باشد که آن را ترجمه کرده (غلط یا درست) در شوروی در 1947 چاپ کرده است. (مبلغ نسبتاً گزافی هم برای حقاحمه چاپ این کتاب از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی دریافت کرده است
نمونه حماقت ا ین محمد پورهورمزان را نقل میکنم. در دوران انقلاب 1361 ـ 1356 در آستانۀ دستگیری سران حزب توده در دیماه 1361 این فرد سفری به اروپا کرده و از جمله به ایرج اسکندری گفته است که خمینی میخواهد کیانوری را نخستوزیر کند». این یا نشانۀ حماقت پورهرمزان است که این مطلب را از کیانوری باور کرده خدای نکرده بلاهت آقای خمینی باشد.
جمهوری اسلامی تقریباَ از دو سال قبل از تارومارکردن حزب خائن جنایتکار توده و گرفتن رؤسا و اعضای این حزب خائن تبهکار آرام آرام به سوی انهدام حزب توده و سران آن پیش میرفت نمونۀ آن توقیف رومه مردم و بستن دفتر حزب نامبرده است. مثلاً آقای نادر افشار (فرزند دوم مرحوم دکتر محمود افشار) شنیدهام که در دیماه سال 1361 که به دفتر کار نادر افشار ریختند برای توقیف سران حزب خائن جنایتکار توده ماموران جمهوری اسلامی کروکی و تمام جزئیات آنچه در دفتر وی میگذشته در اختیار داشتند قصد بازداشت نادر افشار» را نیز نداشتند. بلکه او را هم حزب خائن توده بازی میداد مثلاً وی مدعی بود که علیه کیانوری اعلام جرم کرده در حزب توده تقاضای محاکمه حزبی وی را نموده است. کیانوری می کوشید مجلۀ او یعنی مسائل کشاورزی ایران» را بصورت مجلۀ نیمه علنی خود ر آورند ولی نادر افشار مقاومت کرده است و این کار را نکرده است با همه این حرفها بعد از زندان نادر افشار باز هم از رهبران خائن جنایتکار حزب توده طرفداری میکرد و میگفت آنها تجربه دارند (خضر راه هستند) و باید به دنبال آنها رفت. بهرحال نادر افشار را عملاً رهبری حزب توده ایران، حزب مافیایی توده ،حذف کرده بودند.
تنها از دفتر او به عنوان میزبان استفاده میکردند. او در اتاقش مشغول کار بوده و تودهایها در اتاق دیگر مشغول توطئهچینی بودند.
شلتوکی افسر سابق تودهای که برای دادن اوتوریته به حزب خائن توده یعنی باند جنایتکار کامبخش ـ کیانوری ـ طبری) و شرکا آن ها (افسران توده ای) را آنها وارد دستگاه رهبری حزب توده کرده بودند (کیانوری و طبری که با استفاده از نام آنها حزب خائن توده را احیاء کند و جمعی از تودهایها از جمله توده ای های قدیمی بویژه افسران نیرو های مسلح را که به رهبری حزب خائن سیاهکار توده اعتماد نمیکرد اعتماد آن ها را جلب کند و باند کامبخش ـ کیانوری ـ طبری و شرکاء (کسانی نظیر بهزادی ـ عمومی ـ لاهرودی ـ جوانشیر میزانی ـ بابک امیر خسروی ـ جودت ـ خاوری و غیره) بتوانند هسته های قدیمی حزب توده بویژه در ارتش را شناسایی کند و به امپریالیسم معرفی نماید ـ بدرستی تودهای قدیمی میزانی و متقی را لو دهندۀ خسرو روزبه می دانستند ـ بعد از بیست و هشت مرداد و متواری شدن میزانی و قتل روزبه متقی به ساواک پیوست کیانوری به شدت دست به تبرئه متقی و قریشی و افراد خائن دیگر توده ای که رسماً به ساواک پیوسته بودند زد ،ساواک اداره ای داشت بنام احزاب ی ـ که شانزده نفر آنها مسئول حزب خائن جنایتکار توده بودند.
در دوران حکومت ملّی دکتر مصدق پس از کیانوری ، امان دهدکه مسئول کمیته ایالتی طهران بود قرار داشت امپریالیسم انگلیس بعد از متلاشی کردن عمده تشکیلات حزب توده در داخل کشور در 1334 کیانوری و جودت را لایق تر بودند به خارج از کشر برای نفوذ در تشکیلات خارج حزب توده فرستاد متقّی و قریشی رسماً وارد ساواک شدند. و چون انقلاب 1357 این مساله مورد اعتراض تودهایها قرار گرفت کیانوری بشدت از منفی امانالله قریشی و فرج الله میزانی طرفداری کرد از جمله گفته بود که رفقای شوروی این سه تن را تأیید کردهاند درخاطرات خود بشدت از آنها طرفداری کرده است (مراجعه کنید به خاطرات نورالدین کیانوری فهرست و خاطرات ایرج اسکندری فهرست اعلام)
این رسم کیانوری بود که تا با اعتراض اعضای حزب توده روبرو میشد اوکه از واسطه سفارت شوروی و حزب توده بود. فوراً میگفت این نظر رفیق استالین است بعد از فوت استالین میگفت این نظر شورویهاست» این نظر رفقای بالاست و اگر کسی هم مخالفت میکرد با درندگی مانند یک گرگ وحشی به فحاشی میپرداخت. مخالفین را فوراً بیشرف!» جاسوس انگلیس، جاسوس امریکا و غیره میخواند.
بهرحال ترجمۀ دیگری از مقاله لنین سه جزء و سه منبع مارکسیسم موجود است به احتمال قوی ترجمۀ احسان طبری است. احسان طبری برای وجهه دادن به رهبران حزب خائن توده برای آنها کتاب مینوشت یا ویرایش میکرد در آن دست زیاد میبرد مانند چهرههای درخشان تاریخ ایران (مریم فیروز) فرمانفرما و فیروز میرزا نصرت الدوله را در این کتاب به عنوان انقلابیون و آزادیخواهای معرفی شدهاند ( از دیگر نوشته های طبری خاطرات کامبخش است و غیره)
کتابی در فلسفۀ مارکسیستی (امیر نیکآیین هوشنگ ناظمی) چند کتاب هم برای فرج الله میزانی (تدوین کرده) چون امپریالیسم غرب (به رهبری لندن) میخواست میزانی را جانشین کیانوری کند او را بعنوان دبیر دوم هیأت اجرائیه حزب توده انتخاب کرده بود. کمیته مرکزی و دفتر ی (هیأت اجرائیه) در دوران انقلاب 1357 نقش مهمی در رهبری حزب خائن توده نداشتند. رهبری واقعی در دست هیأت دبیران بود.
از جمله چند کتابی که طبری برای فرج الله میزانی نوشته است یعنی در حقیقت ترجمه و اقتباس سرقت ادبی کرده است از منابع بلوک شرق و آکارمیسی های آن ها . کتابی درباره شاهنامه بنام (حماسۀ داد اقتباس و راهزنی ادبی) ،کتابی در اصول علم اقتصادی (همچنان که گذشت اقتباس و راهزنی او از منافع شوروی و بلوک شرق) کتابی راجع به 28 مرداد دو کتاب بنام محمد پورهرمزان ترجمه کرده واسیلییان (نویسنده شوروی) و دیگر پطر کبیر» (جلد اوّل) اثر الکسی تولستوی نویسنده شوروی که احسان طبری یا خود ترجمه کرده تا در آنها دست زیادی برده است در چنگیزخان» اعتراف هم کرده است. شعر ترجمه کرده و امضاء کرده (ا.ط) بهرحال دو ترجمه منتسب به پورهرمزان و میزانی به کمک یا توسط احان طبری از زبان روسی است ظاهراً احسان طبری سارق، راهزن ادبی و فکری در حقیقت اقتباس و ترجمۀ، قَطّاعالطریق بزرگ تاریخ ایران این سیاهکار ضد مارکسیست است. احسان طبری در حزب خائن توده نقش ویراستار، میرزابنویس دیگر رهبران خائن این حزب را داشت. عملاً و بطور شرمگینانهای رفرمیسم و دیگر انحرافات ضد مارکسیستی را در لباس مارکسیستی تبلیغ میکرد. بهرحال ایرج اسکندری در پیشگفتاری که بر جلد اول کاپیتال از منبع فرانسوی (و شاید با مقابله با مین از روسی به فرانسه) اثر لنین یک پاراگراف نقلقول کرده است از ایرج اسکندری چون او زبان فرانسه تسلط داشته و بر فارسی هم چیره بوده، واقعاً دارای عقاید مارکسیستی بوده (او جاسوس امپریالسم نبوده) و تا حدودی هم به استالین اعتقاد داشته شخص نسبتاً صادقی بوده و میخواسته است به مارکسیسم و انقلاب ایران کمک کند.
ترجمههای دیگر از اثر لنین سه جزء و سه منبع مارکسیسم» شده است اثر اسکندری قابل اعتمادتر است. ترجمۀ ایرج اسکندری از یک پاراگراف از سه جزء و سه منبع مارکسیسم» چنین است:
آیین مارکس دارای قدرتی عظیم است زیرا صحیح است، این آیین هماهنگ و کامل است. و به انسان نوعی جهانبینی عطا میکند. که باید هم افکار خرافی و ارتجاعی یا هرگونه جانبداری از مظالم بورژوازی مباینت دارد. این آیین به حق جانشین بهترین چیزها است که انسانیت در قرن نوزدهم با فلسفۀ آلمان و اقتصاد انگلیس و سوسیالیسم فرانسه به وجود آورده است» (کاپیتال، جلد اوّل، تهران، 1379، صفحۀ 25، ترجمۀ ایرج اسکندری)
ملاحظه میکنید رفیق لنین سه بار تأکید کرده است آیین . (کیش)» آیین (کیش)» آیین . کیش» این ایمان وی را به کیش یا آیین شخصیت مارکس نشان میدهد بنابراین کسانی که در کنگرۀ بیستم حزب کمونیست شوروی به کمک نقلقول از لنین با کیش شخصیت رفقا لنین و استالین مخالفت کردهاند لنینیست نبودند آنها جمعی مرتد و خائن بودند که میخواستند سوسیالیسم مارکسیستی را در شوروی و جهان تدریجاً براندازند. این عمال بورژوازی و سرمایهداری و امپریالیسم روسیه و غرب سرانجام به تدریج موفق شدند در آستانه پایان قرن بیستم شبهسوسیالیسم شوری و کشورهای باصطلاح سوسیالیستی را در این ممالک براندازند و بورژوازی جنایتکار را بار دیگر بر روسیه و کشورهای باصطلاح سوسیالیستی حاکم گردانند و دیکتاتوری سرمایهداری را جانشین چیزی که شبیه به دیکتاتوری پرولتاریا باشد بسازند.
ببینیم مارکس و یا انگلس چه میگویند؟
برخورد دیالکتیکی (مسائل ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی) راه را به ما نشان میدهد (کسانی که گزارش معروف به گزارش خروشچف وفیالواقع گزارش پاسپلوف را در کنگرۀ بیستم حزب کمونیست شوروی بررسی میکنند اگر دارای فکر دیالکتیکی باشند اگر به این مسأله اعتقاد داشته باشند که انگلس، مارکس و لنین اشتباهات بسیار کردهاند برخورد طولانی تاریخ گاه تعالی و گاه تدّنی یافتهاند و سعی کردهاند تا حدودی عقاید و اعمال خویش را اصلاح کنند. متوجه خواهند شد که حق با لنین کبیر است که از مارکسیسم و لنیسیم هم چون یک آیین (کیش) یاد میکند و رفیق استالین مقدس نیز پس از او آن را به نحو عالی پرورده تا جایی که به عمل خود او در روسیه مربوط است مسأله کیش شخیصت را اصلاح کرد.
گزارش پاسپلوف (معروف به خروشچف) نقلقولی از مارکس که آثارش دریای بیکرانی است که باید مورد حلاجی علمی ـ دیالکتیکی قرار گیرد و در سیر تکامل با تضادهای آنها درنظر گرفته شود پر از مطالب ضد و نقیض است هر کسی میتواند مطالب ضد و نقیض به نفع خود در آنها پیدا کند.
بهرحال گرازش پاسپلوف دربارۀ کیش شخصیت (پرستش شخصیت) از قول مارکس نقل میکند چون هرگونه از انواع مختلف کیش خودپرستی مورد نفرت و انزجار مارکس بود، مجموعۀ آثار مارکس و انگلس زبان روسی» (ک. مارکس. جلد 36 ) نیکتیا خروشچف سالهای حاکمیت» روی آمدودف. ژورس. آ.مدودف ترجمۀ عنایتالله رضا، چاپ اوّل، مهران 1362)
البته مترجم فرد صالحی نیست ، ممکن است در متن ترجمه دست برده باشد. ما فرض میکنیم که او چنین نکرده باشد)
سپس در صفحه 238 بلافاصله گزارش پاسپلوف نقلقولی که از انگس آورده است اندکی بعد انگلس چنین نوشته است مارکس جزء در موارد ضروری همواره مخالف مظاهر افکار کیش پرستش شخصیت بوده است. مظاهر این پدیده دربارۀ خودمان مخالفت میورزیدیم.
زیرنویس، همانجا (یعنی مجموعۀ آثار مارکس و انگلس جلد 27 ص 358)
(محتمل است که هم در ترجمه آلمانی به روسی و هم در ترجمۀ از روسی به فارسی مترجمین خواسته یا ناخواسته مانند عدم تسلط کافی مترجمین به زبانهای آلمانی، روسی و فارسی) اشتباهاتی پدید آمده باشد.
بهرحال انگلس تأکید میکند که نه تنها خود بلکه مارکس (یعنی برخلاف نقل قول قبلی از او) موافق بوده است (بودهاند) که در برخی مواقع کیش شخصیت را ترویج باید کرد بنابراین از نظر مارکسیسم کسانی که کیش شخصیت را نفی میکنند (در هر شرایطی) ضد مارکسیست هستند. مارکس و انگلس هر دو بنا بر اعتراف انگلس در موارد خاص (مانند دورانهای انقلاب و جنگها مانند روسیه در زمان لنین و استالین کبیر) آن دو (مارکس و انگلس) معتقد بودهاند که کیش شخصیت صحیح است بنابراین کیش شخصیت را برای مدتی مارکس ـ انگلس ـ لنین ـ استالین در دوران معینی درست میدانستند و لنین پس از آن معتقد بود که کیش شخصیت کاملاً درست است مثال از نقل قولها (منقول کاپیتال ترجمه ایرج اسکندری) آوردیم آیین» مارکسیتی یاد کرده است.
من موافق شدید کیش ابدی شخصیت هستم ولی آن را به این معنی نمیدانم که کیش پرستش شخصیت به معنای آنست که شخصیت را مصون و فارغ از هر گناه و اشتباهی بدانیم. البته و صد البته ما باید نقاد علمی ـ دیالکتیکی بهر عقیده و شخصی همه جانبه باشیم من معتقدم دین برای بشر لازم است باید دین واحدی در سراسر جهان پدید آید.
براساس اصول واقعی تعالیم مقدس مارکس ـ انگلس ـ لنین و استالین و کلیۀ مکاتب و مذاهب و یا در عالم ارواح خارج از کرۀ ارض نحل و ملل. بهشت جهنم در همین عالم است.
انقلاب علمی و فنی پیشرفت علم و تکنولوژی بیش از پیش صحت این نظر را به تأیید میرساند.
کیش ابدی پرستش شخصیت نه موقت آنچنان که ما میگوییم درست است نه آنچنان که انگلس میگوید طور موقتی. من سخن او را در خور انتقاد شدید میدانم در آن سمت که میگوید (بزبان بیزبانی) کیش شخصیت درست است اما موقتاً»: مرد آنست که در کشاکش درد سنگ زیرین آسیا باشد»
بهداد
طهران، 21 دیماه 1397
این سیر تکاملی اندیشه من است. انالله یحب المحسنین»
هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است
عشق بازی دگرو نفسپرستی دگر است
(سعدی)
شخصیت مقدس تاریخ بنی نوع انسان لنین کبیر با بیان اینکه آیین مارکس . با هر قسم افکار خرافی و ارتجاعی . مباینت دارد.»
حقیقت عظیم و مقدسی را بیان میکند.
بسیار روشن، قوق و قاطع ابراز میدارد که آیین (کیش) مارکسیسم به معنای خرافات نیست برعکس با وضوح و بشدت قطعی ابراز میدارد که کیش (آیین) مارکس مخالف هرگونه خرافات و ارتجاعی است و این آیین (کیش) جنگ با خرافات مباینت با هر قسم خرافات و ارتجاعی دارد جنگ با خرافات عین کیش مارکس است آیین مارکسیسم ـ لنیسیم ـ استالیسم ـ مفاهیم مقدس مارکس ـ انگلس ـ لنین ـ استالین ـ مائوزدون و کلیۀ علوم مقدس است و نه تنها خرافات نیست بلکه درست بلعکس مقدمه انهدام و انعدام هرگونه خرافاتی است
انسانها باید در کمون عالی (مدینه فاضله) دارای دین واحدی باشند در کنار یک مرام واحد جهانی، حزب واحد» زبان واحد» جهان بدون مرز» کشور واحد» سیستم کشوری واحد یعنی شورایی» حکومت واحد جهانی، شورایی کمونیستی کمونی عالی» و از میان رفتن کلیۀ ملل و اقوام ما در اسلام طلیعۀ لغو حقالارث را میبینیم چنانکه پیامبر بزرگوار اسلام خود را بلاوارث اعلام کرد و این مقدمۀ کمونیسم علمی است. و امیرالمومنین علی بن ابیطالب کرمالله وجه کلیۀ اموال خود را وقف کرد. بشر باید دارای تقوای عظیم باشد» قدرت خوددداری عظیم باشد ان اکرمکم عندالله اتقاکم»
ما چنین باید مسائل را تجزیه و تحلیل کنیم (نحو ماوراء خلاقانه) کلموّا الناس علی قدر عقولهم
ما از کسی یاری نمیطلبیم و از کسی استعانت نمیجوییم جز خدا» وقتی ما ذات مقدس پروردگار را داریم همه چیز داریم.
بقول سعدی:
عابد و عالم و صوفی همگی طفل رهند
مرد اگر هست بجز عارف ربّانی نیست»
یا به قول حافظ
آنچنان رو شب رحلت چو مسیحا به فلک
کز چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو»
بعدالتحریر
آقای پونوماریف از اعضای رهبری حزب کمونیست شوروی در زمان برژنف که نمیدانم هم چنان زنده است یا فوت کرده است در مقالهای تحت عنوان انگیزۀ حملات مارکسیسم ـ لنیسیم چیست» (مقالۀ فقیر و کم مطلبی ) که اشتباهات عظیم اساسی در آن وجود دارد مانند نظرات درباره کودتای کمونیستی افغانستان و یا راه رشد غرب سرمایهداری که تاریخ مارکسیستی کذب این نظریات را به دقت افشا کرده است در این مقاله انگیزه حملات مارکسیسم ـ لنینیسم که در دوران انقلاب 1979 به فارسی ترجمه شده است در ص 15 ترجمه فارسی نقل قولی از لنین کبیر آورده است (در روی صفحه درباره این نقلقول که از سرنوشت تاریخی آراء مارکس از این مقاله ترجمههای متعدد به فارسی وجود دارد از جمله در زمان استالین ترجمه دیگریاز این اثر شده است یکی از عمال امپریالیسم غرب به نام فرج الله میزانی تحت عنوان سه جزء و سه منبع مارکسیسم» چندبار این کلمه آیین» یا کیش» را در مورد آیین مارکسیسم » تکرار شده است از جمله میگوید
. هنوز . عظیمتری در پیکار مارکسیسم به مثابه آیین پرولتاریا قرار دارد.
و از لنین ـ مجموعه آثار جلد 18 صفحه 585 لابد به زبان روسی)
البته نقلقول از آقای پونوماریف به معنای تائید نامبرده نیست که در این مقاله هم اشتباهات و انحرافات اساسی تئوریک بسیار آشکار است.
اگر عمدی نباشد. شاید روزی دربارۀ این اشتباهات سخن بگوییم.
جداگانه میتوان درباره این مقاله فقیر آقای پونوماریف درباره مارکسیسم ـ لنیسم مطلب زیادی نوشت که من فعلاً وقت آن را ندارم.
دفاع از مرزها در مقابل امپریالیسم
محتمل است حاکمیت شهرهای بزرگ ایران را امپریالیسم به کمک مردم از حاکمیت بگیرد و در اطراف مرزها وارد ایران شوند.
(دشمنان روبه آیین غدرها کردند
لیک غدر آنان درخور تنکیل شیر نر نبود)
خروج نیروهای امریکا از افغانستان و نیز سوریه اگر واقعاً چنین خروجی صورت بگیرد در چنین حدودی شکل میگیرد.»
طهران ـ 15 دی ماه 1397
بهداد
مواضع جنگی ما در لرستان و خوزستان باید بسیار قوی باشد در کمین نیرنگ دشمن باید بود. در کلیه مناطق مرزی، محتمل است انتقال قوای جنگی امریکا از سوریه به عراق بازی آن ها است که در صورت سقوط طهران به دست امپریالیسم غرب (البته به وسیله خود مردم و همکاری با آنها) امپریالیسم به سوی خوزستان و لرستان و غرب پیشروی کنند.
لازم است که قوای جنگی کافی و کارا از جمله در لرستان و خوزستان مسقر شود.
بهداد
طهران 15 دی 1397
مردم ایران باید همیشه به خاطر داشته باشند کس نخارد پشت من / جز سر انگشت من!»
تز قدیمی امپریالیسم این است. این تز قدیمی را همیشه باید به خاطر داشت ایران باید کشوری واحد و ظاهراً مستقل و باصطلاح دمکراسی باشد اما ضعیف و عقبمانده به در جهان.
ما کشوری کوچک هستیم و نمیخواهیم ابرقدرت باشیم یا حوزۀ نفوذ داشته باشیم ولی باید تا دندان به کلیۀ سلاحها مجهز باشیم.
مگر آنکه ما بدانیم که پیامبر بزرگ اسلام هیچ سلاحی را از جمله سلاح هستهای که در آن زمان وجود نداشته برای ما مسلمانان منع نکرده است.
امپریالیسم شرق و غرب، ایران را خلع سلاح هستهای کرده خلع سلاح موشکی و دیگر خلع سلاحها هم خواهند کرد.
مرگ بر امپراطوریهای شرق وغرب.
دفتر مطالعات طبی
دستگاه فلسفی بهداد
تحقیقات پزشکی
هیپوتز
شماتیزه
شخصی که مثلاً به علل یک حادثه یا چند حادثه به نوعی نسبت باصطلاح پاولوف در ناحیه استقرار معرفت معینی مثلاً محل یادگیری ریاضیات است در او روند منع» روند و پروسه پرضخامت بسیار بغرنج فیزیکی و شیمیایی ـ رادیویی ایجاد شده در کودکی مثلاً در آن ناحیه از مغز که مخصوص تثبیت و کارکرد ذخایر ریاضیات است منع پدید آمده در دوران کودکی این منع چندان فعال نیست. 1) اما بعد از سن بلوغ بواسطه تراکم ترشحات و هورمونهای جنسی در مغز، سلسله اعصاب دستگاههای حسی، جهاز هاضمه، غدد تمام جهازات انسان این روند و پروسه منع شدیدتر میشود و مانند غشایی روی این بخش از مغز و احتمالاً سایر جهازات بویژه غدد را فرا میگیرد. (نوعی اختلال متابولیک). سیستم شدید منع، شدیدتر میشود و عملیات مغزی در آن را ناحیه کُند و بسیار کُندتر کار میکند (مانند زبانهای خارجی، ریاضیات و غیره).
بهداد
طهران 28 دیماه 1397
اسلام شناسی
ایران شناسی
شاهنامه شناسی
داستان یزد گرد سوم
غلبۀ اسلام
رستم فرخ زاد می گوید:
اگر مرز و را هست و اگر نیک و بد/ به گرز و به شمشیر باید ستد»
در اینجا رستم فرخزاد اشاره به مرز و راه می کند یعنی تقاضاهای اعراب برای گرفتن بخشی از بین النهرین از امپراطوری ساسانی و الحاق آن به اعراب نو مسلمان و دیگر راه ها» است یعنی راه تجارت» در بین النهرین که اعراب نو مسلمان خواهان ان بودند، در اینجا انعکاس اجرای تصمیم امپراطوری ساسانی برای حفظ مرزهای سابق یعنی نواحی عرب نشین بین النهرین و جلوگیری از تجارت افراد اعراب نو مسلمان در بین النهرین دیده می شود و تصمیم قطعی امپراطوری برای رد تقاضاهای اعراب نو مسلمان با توسل به قوای جنگی به گرز و شمشیر در نامه رستم فرخ زاد به برادرش ، او به برادر خود توصیه می کند که از عقل پیروی کرده با بزرگان و مهتران امپراطوری ساسانی سازش کند.
چو نامه بخوانی خرد را مران/ بپرداز و برساز با مهتران» این سان نشان می دهد که موضع رستم فرخزاد اذری بر خلاف بزرگان امپراطوری ساسانی بوده است که در نهایت تصمیم گرفتند هیچ امتیازی به اعراب نو مسلمان ندهند. نه به ادعاهای سرزمینی اعراب نو مسلمان اعتنایی کنند و نه به حق آزادی تجارت که آنها خواهان آن بودند. رستم فرخزاد و برادرش و یزد گرد سوم با تفاوت هایی موافق دادن امتیازاتی به اعراب نو مسلمان بودند اما اشراف و بزرگان لشری و کشوری مخالف دادن امتیازات به اعراب نو مسلمان بودند رستم فرخزاد به برادرش توصیه می کند شروع کند به گردآوری تجهیزات و افزار برای جنگ.بپرداز» یعنی فراهم کن وسایل و تجهیزات جنگی را برای جنگ با اعراب همه گرد کن ، هر چه هست (پول و غیره) پرستنده» (لشکریان، سپاه) و جامۀ بر نشست از وسایل جنگ مانند زین و سلاح و غیره و غیره.
دستگاه فلسفی بهداد
تحقیقات پزشکی
هیپوتز
شماتیزه
سیستم های هوشمند ارگانیک و بیولوژیک
به توان یک n ام یک اتم
ما قبلاً در اثار فلسفی خود از چند ده سال پیش گفته ایم که ممکن است در کرات دور دست تمدن های وجود داشته باشند که n برابر تمدن نوع انسان پیشرفته تر باشند اینک قدر روشن تر صحبت می کنیم مثلا ممکن است موجودات ارگانیک ، بیولوژیک و هوشمندی وجود داشته باشند که یکn ام کوچکتر از هر اتمی که ما بتوانیم تصور کنیم باشند و آنها دارای تمدنی هوشمند تر و عالی تر از سطح تمدن و هوش و قدرت تفکر و عمل تمدن انسان های کره خاکی باشند.
بهداد
طهران ، 13 اسفند 1397
چرا تقریباً و تلویحاً بشکل خیلی آشکار
آیت الله طالقانی به قتل رسید؟
زیرا سر نخ گردانان قتل طالقانی در لندن میل داشتند پس از آنکه مذهب در اثر اقدامات ت که ان را پیش بینی می کردند و سرنخ گردان آن بودند بسیار ضعیف شد رو به اضمهلال گذاشت مذهب و ت یک شهید داشته باشد و مذهب مطلقاً از میان نرود به قول خود آقای آیت الله طالقانی قدس سره العزیز ، قدس سره الشریف که می گفت : " کاری کنیم که علی زنده بماند" یعنی اصل مذهب زنده بماند .آنها می توانستند آیت اله طالقانی را برکنار و به نقطه دور دستی تبعید کنند اما این طریقی که پیشامد را ترجیح دادند یا بطور خیلی طبیعی تر مثلاً با یک سکته قلبی یا مغزی در میان یک جلسه مذهبی (سکته قلبی یا سکته مغزی خیلی طبیعی تر به قتل برسانند).
بهداد
طهران، 16 اسفند 1397
بعدالتحریر:
شاید جریان استخر فرح نیز نوعی زنده کردن این مسئله " انعکاسی از جنایت و مکافات است" . انتقامی از خون طالقانی که البته این را هم لندن کارگردانی میکند شایدمتافیزیک کارگردان اصلی است از لندن نیز چون نینوا جز خاکستری باقی نماند ما انسان ها کارهایی می کنیم که فکر می کنیم خودمان می کنیم در صورتی که ما اجرا کننده تصمیمات پروردگار متعال هستیم.
نعل وارونه انگلیس
هیأت برای فشار بر ایران
اخیراً هیاتی از انگلیس که ظاهراً روشن نیست که چه کسانی هستند به ایران اماده سعی دارند از جمله با حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران را وارد به پیمان ضد تروریستی نمایند که در مورد آن اختلاف وجود دارد ممکن است این عمل آنها تاثیر عکس ببخشد حضور این هیات در تهران ظاهراً روشن نیست ممکن است منجر به آن شود که اکثریت شورای تشخیص مصلحت نظام به نحو قاطع ورود ایران را در این پیمان رد کنند. البته ممکن است این درست همان چیزی باشد که انگلیس می خواهد یعنی انگلیس باطناً می خواهد که ایران به این پیمان نپیوندد بعلاوه این اقدام مپریالیسم انگلیس ( فرستادن هیات برای اعمال فشار در جهت امضای این پیمان) به معنای تضعیف شدید جمهوری اسلامی در افکار عمومی است و بیش از پیش این فکر را در مردم ایران انتشار می دهد که ایران مستعمره انگلیس است. البته این را هم انگلیس در نظر دارد و برای آن تلاش می کند
بهداد
طهران 16 اسفند 1397
فلسطین را باید خود ملت فلسطین آزاد کند اما اگر مثلاً ما بالبنان و سوریه یا فلسطین متحد شدیم و کشورهای خارجی مثلاً روسیه و چین با اسرائیل متحد شوند اگر اسرائیل با لبنان، سوریه یا فلسطین وارد جنگ شود البته ما نه تنها بااسرائیل بلکه با کلیۀ کشور های متحد آن مانند روسیه و چین هم وارد جنگ خواهیم شد مردم ایران با روسیه و چین هم علاوه بر اسرائیل وارد جنگ خواهند شد هر چند کشور ما به تلی از خاکستر تبدیل شود . از کرۀ ارض منهدم شود ما پیمانی با پروردگار بسته ایم که از آن روی بر نمیتابیم مطلقاً و مطلقاً و مطلقاً.
هرگز و هرگز و هرگز
کمترین بندۀ بندگان مردم ایران!
کمترین بندۀ بندگان بنی نوع بشر!
بعدالتحریر:
زنده باد تجهیز ایران به زرادخانه های ماورائ عظیم سلاح های هسته ای میکرو و ماکرو، موشک های بالستیک و انواع و اقسام کلیه سلاح های ممنوع و غیر ممنوع !
خوب است که مسکو و پِکَن در فکر انهدام حکومت ایران باشند.
بعد التحریر:
ما برای پیکار با مظالم امپراطوری های سرمایه داری و امپریالیستی روسیه و چین تا قلب سیبری ، قفقاز، روسیه اروپایی، سین کیانگ تا فلب امپراطوری چین نیز خواهیم شتافت.
نبرد مرگ و زندگی!
دفاع از اسرائیل وظیفه امپریالیست ها و سرمایه داران روسیه و چین است .
بعد التحریر:
ما انترناسیونالیست هستیم!
روسوفیل نیستیم!
یادداشت های روزانه
آرایش جنگی ایران در سوریه
بهداد
گرفتن پایگاه جنگی با افراد محدود در سوریه از سوی ایران درست است. متقابلاً سوریه باید در ایران پایگاه جنگی مقابل ایجاد کند. دادن اسلحه و مهمات و مشاورات جنگی و مستشاران راه درستی است . به سوریه و دیگر نیرو های ملی جهان درست است.
ضمناً باید در جریان اتحاد با گروه ها و مخالفین دیگر حکومت ها حتی مذاکرات با داعش بود.
در سوریه با کلیه نیروهای ضد غرب باید وارد مذاکره شد (حتی متحدین مشکوک و موقت ) علیه غرب و اسرائیل و غیره اما نگاهداشتن نیروهای تحت فرمان ایران مثلاً 50،000 نفر در سوریه مطلقاً نادرست است همه آن ها ممکن است قتل عام شوند.
اسرائیل – نیروهای کرد های عراق – ترکیه و حتی سوریه ممکن است در اتحاد با داعش یا علیه داعش نیروهای تحت فرمان ایران در سوریه و عراق را قتل عام کنند. آن ها مثلاً ممکن خطوط مواصلاتی ایران را قطع کنند. اسلحه ، دادن پول و مستشار ایران به سوریه ، کرد های سوریه ، عراق و ترکیه کاملاً درست است.
اگر کرد ها بر اساس روش ماکیاولیستی و پراگماتیستی نقض عهد کنند ایران نباید نقض عهد کند . مردم ایران باید از جنبش ملی و دمکراتیک ملل کرد سوریه – عراق – ترکیه حمایت قاطع کند. علیه ترکیه حمایت کند. همه ملل کرد باید بعنوان وظیفه اول متوجه ترکیه شوند مگر آنکه ترکیه بطور مطلق از ناتو خارج شده و به ملل کرد ترکیه خودمختاری بدهد. یعنی زمانی که ترکیه به جای اتحاد با ارتجاع ، سرمایه داری و امپریالیسم بطور مطلق به صف کشورهای آزاد و غیره متعهد در آید.
حکومت عراق و ترکیه دروغگو هستند و عراق عمدۀ تشکل های آن ها عملاً با غرب هستند . فریب مانورهای آن ها را نباید خورد. جنبش داعش در باطن خود یک شورش، یک نهضت ضد استعمار وضد امپریالیستی و سرمایه داری است. بر فرض که امپریالیسم آن را تاسیس کرده باشد یا بسیاری رهبران آن عامل غرب باشند یا تعلیم یافته غرب باشند یا عقاید خرافی و تعصبات قرون وسطایی در مورد ن و غیره باشند می توان توده آن ها را جلب کرد . همه جاسوس غرب نیستند.
بهداد
طهران 17/10/97
پوتین و اسافل اعضای اربابانش!
آقای پوتین ما تحت دوستانش رادر حقیقت اربابانش می لیسد!
جاسوس اجنبی در راس قدرت!
اقای پوتین از تهدیدات اربابانش سراپا غرق شعف است و بر خود می لرزد! ایا اقای پوتین راست می گوید که متحد و دوست رئیس جمهور ونزوئلاست؟! سعدی در گلستان حکایتی دارد از جمله می فرماید: . بوسه هایی چند از روی نفاق بر سر و روی یکدیگر زدند.»
آن کسانی که آهنین مشتند/ دشمنان را به دوستی کشتند!»
بهداد
طهران 12/12/1397
ایا آقای پوتین رفیق و دوست مهربان واقعی اسرائیل است؟ آن قدر شدت محبت عمیق است که آقای پوتین نسبت به ارباب و دوست صمیمیش خیلی ادب و احترام و نیز ترس و وحشت دارد.
ارباب به او میفهماند که باید بسیار مطیع و نوکر باشد. قدر نگاه های محبت آمیز و ضمناً تحقیر آمیز و تهدید آمیز او را بداند نوکر باید مطیع امریکا و امپریالیسم جهانی باشد و قدر محبت های او را بشناسد.
نگاه های محبت آمیز و ضمناً تحقیراور و تهدید کنندۀ اربابش را بشناسد . ارباب او کیست؟ اربابانش چه کسانی هستند ؟
آن کس که ز شهر آشنایی است/داند که متاع ما کجایی است»
نظامی گنجوی»
زنده باد انتقال پایتخت اصلی ما ایران مثلاً به شهری مانند اصفهان یا یزد.
به دور از مرزهای شمالی و دیگر مرزهای ایران به وسط ایران بهترین محل برای مقاومت در برابر دشمنان مردم ایران.
یادداشتهای روزانه
پیش به سوی دنیای جدید!
انشعات جدید در حزب کارگر انگلیس
به معنای تلاش فراماسونری حاکمیت انگلیس، برای تصفیه حزب کارگر از عناصر راست است.
تجزیۀ تدریجی اتازونی با اعتراض 16 ایالت علیه آقای ترامپ در موضوع کشیدن دیوار بین اتازونی و مکزیک با هم ارتباط دارد. سرمایهداری و امپریالیسم جهانی برنامههای جدیدی برای عقبنشینی ایجاد میکند.
شاید در آینده نه چندان دور
با گرم شدن هوای جهان، بخش بزرگی ازاسکاندیناوی، جزایر انگلیس ، ایرلند بخش عظیمی از سواحل اروپای قارهای به زیر آب می رود و این سرنوشت جهان را عوض میکند.
بهداد
طهران اول اسفندماه 1397
هیچ کس نمیتواند جلوی ارادۀ خداوند ماوراء طبیعت را در کرۀ کوچک ماوراء بعنوان n کوچک ما در کهکشان ماوراء کوچک راه شیری ما بگیرد!
ما بنی نوع بشر موجودات ناقص ماوراء کوچکی هستیم که در آغاز راه تمدن و شناخت و اراده قرار داریم.
آموزش مارکسیسم
مقدرات تاریخی آموزش
کارل مارکس»
بیاموزیم
بهداد
(2)
لنین دربارۀ آموزش مارکس میفرماید:
مطلب عمده در آموزش مارکس چگونگی نقش جهانی تاریخی پرولتاریا به مثابه ایجادکننده جامعه سوسیالیستی است» (این مطلب را لنین در 1913 یعنی 4 سال قبل از انقلاب کبیر اکتبر حدود 7 سال قبل از پیروزی پرولتاریای روسیه بر و مداخله دول امپریالیستی در جهت حمایت ضد انقلاب در روسیه، پیروزی در جنگهای داخلی ضد انقلابی در روسیه 17 سال قبل از برچیدن بساط دهقانان ثروتمند، (بورژوازی روستایی) در روسیه جنبش عظیم جهانی پرولتاریایی پس از انقلاب کبیر اکتبر حدود سی سال قبل از ظفر بر فاشیسم و ایجاد نهضت جهانی کمونیستی (سیستم جهانی پرولتاریایی تحت رهبری رفیق استالین کبیر است) مارکس و انگلس از همان آغاز همکاری خود توجه یافتند که دهقانان دارای نیروی پتانسیل انقلابی شدیدی بوده پرولتاریا میتواند در اتفاق و اتحاد با دهقانان بساط جنایات ماوراء بهیمی سرمایهداری و استعمار و هرگونه مالکیت خصوصی را برچینند.
برخی اشخاص جنایتکار که با تهمت بر مارکس و مارکسیسم میخواهند بگویند که نقش انقلابی دهقانان را در اتفاق و اتحاد با پرولتاریا مارکس و انگلس نمیفهمیدند حتی لنین و استالین نمیفهمیدند و بعداً در جریان انقلابات چین و ویتنام و غیره این نقش روشن شد. اراجیف تبهکارانهای پیش نمیپردازند. انگلس از همان نخست با نوشتن رسالۀ جنگهای دهقانی آلمان» در راه نمودن خصلت و پتانسیل انقلابی دهقانان گام برداشت.
اشارات مستقیم و غیرمستقیم مارکس و انگلس در آثار جاویدان مقدس گرانبهای آنها به خصلتهای انقلابی دهقانان که میتواند پرولتاریا با آنها متحد شود کم نیست و بسیار است. تدریجاً براساس همین تئوری انقلابی بودن دهقانان و سیر اوضاع در غرب مارکس و انگلس معتقد شدند که ممکن است روسیه نخستین مملکت غرب (عقبافتادهترین کشور سرمایهداری غرب) محبط نخستین انقلاب زحمتکشان و دیکتاتوری پرولتاریا شود.
مثلاً انگلس در یکی از مقدمات که بر مانیفست حزب کمونیست نوشت تأکید کرد که شاید بتوان از راه کمونهای دهقانی روسیه به سوی انقلاب نمیگوید و ما نمیگوییم انقلاب سوسیالیستی یا پرولتاریایی بلکه چیزی شبیه به آنچه در نظر ماست دربارۀ انقلاب روسیه انقلاب مارکسیستی ـ لنینی» و سپس انقلاب مارکسیستی ـ استالینیستی شکل گیرد).
ما اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» (را به ویژه بعد از وفات رفیق استالین و انهدام تدریجی آن و جمهوری چین خلق در زمان رفیق مائو را نوعی سیستم سوسیالیستی نه کمونیستی میدانیم و وضع ضد کمونیستی فعلی آن را نمونه اضمحلال انقلابات و رژیمهای سوسیالیستی بهویژه بعد از وفات رفیق مائو 1976 میدانیم.
ما آنها را سوسیالیسم و آخرین مرحله بردهداری بردهداری متأخر»، سرمایهداری متأخر میدانیم و در درون آن تمام جوانب سرمایهداری رشد میکند و از خرده بورژوازی، بورژوازی و بورژوازی انحصاری و امپریالیستی رشد میکند وضعیتی که امروزه ما در چین و روسیه میبینیم ژاندارم جهانی سرمایه» چاکران امپریالیسم غرب نمونه این چاکران رهبران فعلی روسیه و چین هستند نظیر ولادیمیر پوتین، در روسیه تراستها و کارتلها مانند قارچ سبز میشوند و در چین از درون خردهبورژوازی سرمایهداران بزرگ و کوچک رشد میکنند.
فساد و تباهی رشد میکند.
مارکس و انگلس و شاگردان بزرگ آنها رفقا لنین و استالین مقدس همواره میگفتند که از درون خردهبورژوایی، بورژوازی رشد میکنند.
ما در ایران نیز امروزه میبینیم که از میان خردهبورژوازها و فقرای (نیمه پرولتاریایی، کپرنشینها، روستاییان فقیر و به قول آیۀالله خمینی قدسسره کوخنشینها و غیره) بورژوازی و بورژوازی عظیم فاسد رشد میکند و انقلابیون به اصطلاح اسلامی سابق اینک به بزرگترین سرمایهداران و سرمایهداران راهزن تبدیل میشوند.
مستضعفان آغاز انقلاب 1979 اینک به بزرگترین مستکبران و طواغیت و شیاطین تاریخ تبدیل میشوند.
رفیق لیو شاتوحی در آثار گرانبهایش نظیر چگونه میتوان یک کمونیست واقعی شد» نشان میدهد که چگونه از میان خرده بورژوازی که بخش اعظم حزب کمونیست چین و سایر کشورها را تشکیل میدادند بورژوازی رشد میکند.
بورژوازی قطاع الطریق و جنایتکار رشد میکند.
این جمله لنین کبیر که میفرماید: که مطلب عمده در آموزش مارکس توضیح چگونگی نقش جهانی ـ تاریخی پرولتاریا به مثابه ایجادکننده جامعه سوسیالیستی است»
اندیشۀ مارکس بیشتر متوجه جهان متمدن یعنی کشورهای استعماری ـ سرمایهدرای غرب، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و اتازونی و غیره بود گرچه او بقیۀ جهان به ویژه کشورهای مستعمره و وحشی را به عنوان ذخیره پرولتاریا و انقلاب پرولتاریایی جهانی میدانست اما در نقش عظیم آنها که دم به دم عظیمتر میشود غفلت میکرد.
بنابراین آنجا که لنین کبیر میفرماید:
نقش جهانی ـ تاریخی پرولتاریا در جهانبینی مارکس (بدون آن که لنین از او انتقاد کند) (در 1913) که به نقش جهانی ـ تاریخی پرولتاریا مارکس بیش از خدمت پرولتاریا اشغال کرد حقیقت را بیان میکند.
اصولاً مارکس بیشتر معتقد بود که نخست انقلاب در کشورهای غیرمتمدن (پیشرفته صنعتی غرب) اتفاق خواهد افتاد. این انقلاب در ممالک راقیه و کشورهای غیرمتمدن مستعمرات و کشورهای به قول علمای انقلابی هیجده و نوزده وحشی را آزاد خواهند ساخت. در صورتی که انقلاب پرولتاریایی در آغاز قرن بیستم 1922 ـ 1900 شکست خورد و تنها در روسیه به پیروزی رسید. انقلابیون چین هم به واسطه اطاعت خلاق از تعالیم لنین و استالین و هم به واسطه رهنمودهای نسبتاً درست کمینترن که از سوی رفیق استالین هدایت میشد و نیز به واسطه رهبری انقلابی و داهیانه و نبوغآسای رفیق مائو که جهات عمدۀ آن اجرای خلاق تعالیم و تئوریهای رفیق استالین و رهنمونهای کمینترن بود قدرت عظیم گرفت در 1949 به طور نهانی در آن زمان چین را از چنگال امپریالیسم و سرمایهداری غرب نجات داد و تا حدودی چین را به سوی سوسیالیسم هدایت کرد (پایان بردهداری) (پایان سرمایهداری).
بنابراین نقش جهانی ـ تاریخی پرولتاریا تحت تعالیم مقدس لنین کبیر روسیه را از چنگال امپریالیسم غرب در آورد (14 میلیون سرباز روسی در عصر تزاریسم ژاندارم دول جهانی سرمایهداری و سگ پاسبان امپریالیسم و سرمایهداری غرب به ویژه انگلیس بودند. اما پس از اکتبر انقلاب علیه فاشیسم یعنی سرمایهداری و امپریالیسم افراطی عمل کردند و بشریت را نجات دادند.
بدین ترتیب نقش مطلق جهانی ـ تاریخی پرولتاریای روس یعنی کمونیستهایی که با تعالیم مقدس لنین (برآمده از تعالیم مقدس مارکس و انگلس) و نقش مقدس شخص لنین کبیر انقلاب روسیه را در حدود 1921 روسیه را نجات بخشیدند و آن را به عنوان ژاندارم بینالملل سرمایهداری غرب از چنگال سرمایه غرب در آوردند. کمونیستهای روس یعنی پیشرفتهترین بخش پرولتاریا و مردم روسیه تحت لوای لنین کبیر توانست مقدمه رهایی نوع بشر را فراهم سازد. بدین ترتیب در لحظه نخست به نقش جهانی پرولتاریا بلکه نقش جهانی تاریخی پیشروترین بخش پرولتاریای روس که تحت تعلیمات لنین کبیر و توده عظیم پرولتاریای روس که بخش اعظم و قاطع آنها نیمه پرولتاریا بودند در ائتلاف و اتحاد، نیمه پرولتاریای آلمان و دیگر ممالک اروپایی مژدهآور و نقش جهانی ـ تاریخی پرولتاریا» برای افراد نوع بشر بودند.
پس از جنگ بینالمللی دوم اکثریت عظیم مردم غرب که نوعی نیمه پرولتاریا بودند آمادگی برای جنگ جدید نداشتند.
به واسطه چپرویها که به طور عمده ناشی از لنینیسم و بخشی از آن ناشی از اشتباهات رفیق استالین بود و نیز ناشی از اشتباهات مارکسیسم بود در حقیقت نوعی نقش جهانی ـ تاریخی در مجموع پرولتاریا نتوانست ایفا کند.
هم چنان که لنین از تعالیم مارکس به ما میآموزد پرولتاریا پیروزیهای در دومین جنگ بینالمللی پرولتاریای مقدس روس تحت رهبریهای مقدس رفیق استالین علیرغم شکستهای عظیم بر سرمایهداری جهانی، هارترین قسمت آن فاشیسم وارد ساخت. بلکه جهان سرمایهداری که با حیلهگری در مقابل جنبش عظیم ضد مستعمراتی و ضد سرمایهداری که رفیق استالین آن را رهبری میکرد پرولتاریا و متحدانش را از عمدۀ نتایج خویش نتوانست ایفا کند بویژه بعد از وفات او به دست کسانی افتاد که چندان چیزی از مارکسیسم لنینیسم نمیدانستند و در مقابل سرمایهداری و امپریالیسم غرب به عقبنشینیهای عظیم زدند.»
تدریجاً نقش تاریخی ـ جهانی پرولتاریا که موردنظر مارکس و انگلس بود جای خود را به نقش ائتلاف عظیم پرولتاریای شبه کمونیست روسیه و سراسر جهان خواهد داد و دهقانان انقلابی، روشنفکران انقلابی جنبش عظیم انقلابی و ملّی ضد مستعمراتی و غیره علیرغم انحطاط و آستانه انقراض آن بعد از وفات رفقای مقدس ما استالین و مائوزدونظفر نهایی دست خواهد یافت. ما ایمان داریم که سرانجام سرمایهداری و امپریالیسم در سراسر جهان از چین و روسیه تا انگلیس و امریکا و فرانسه، به آلمان و غیره در دستان توانای پرولتاریا و نیمه پرولتاریاهای یدی و فکری در جهان سرمایهداری سوسیالیسم زده (پایان بردهداری) له خواهد شد.
چه بسا که نقش جدیدی که ماشین در تاریخ ایفا میکند مانند رباتها و هوش مصنوعی و غیره تدریجاً تبدیل به پرولتاریای ماشینی و الکترونیک خواهد شد. مرحله جدیدی از تاریخ بشر آغاز میشود که اهمیت آن بیش از کشف وات» در مورد قوّۀ بخار و انقلاب صنعتی است.
رباتها» و هوش مصنوعی» جنگ فضایی و استیلای بر فضا» و غیره فصل جدیدی از تاریخ بشر است.
استیلا بر فضا اهمیت عظیم در تاریخ بشر دارد که بیش از اهمیت ایجاد سیستم مستعمراتی در قرن شانزدهم است.
مارکس و انگلس اشتباه بزرگی میکردند که تصور میکردند انقلاب در کشورهای راقیه» به آسانی صورت خواهد گرفت و به آزادی جهانی وحشی و غیرمتمدن» خواهد انجامید.
تاریخ نشان داد که این، دیالکتیک بغرنجی داردو در تأثیر متقابل دیالکتیکی کشورهای راقیه (پیشرفته سرمایهداری) و سایر کشورهای جهان و مستعمرات و نیمه مستعمرات است.
جهان آزاد خواهد شد از چنگال گرگان ماوراء جنایتکار سرمایه ما نقشهبندی درست دیالکتیکی این جریان را نمیدانیم و فقط خطوط آن را میتوانیم ترسیم کنیم.
کره ارض دیالکتیک بغرنجی دارد که سرانجام به سقوط بردهداری سرمایه و ظفر و حکومت بردگان در سراسر جهان خواهد انجامید.
بهداد
طهران ، 13 مهرماه 1397
استالین و استالینیسم
مقاله ای از سال ها پیش با تجدید نظر
توضیح: در این مقاله، که درست به یاد ندارم کی نوشتهام، (احتمالاً حدود بیست سال پیش نگاشتهام.) قدری انحرافات اپورتونیستی و رفرمیستی داخل شده به علت نداشتن تجربه و مطالعه همهجانبه و عدم رشد کافی پروسۀ تاریخی علمی جهان مثلاً آنجا که دیکتاتوری جهانی کمونیستی را موقتی دانستهام و نگاشتهام پس از آن دمکراسی جاوید جای آن را میگیرد. باید اکنون بگویم دیکتاتوری جهانی کمونی شورایی استالینیستی و توتیالیتیریانیستی کمونیستی مستقیم پروسهای برای ابدالدهر است و هر زمان که نیروهای ضد انسانی مجدداً غلبه بکنند باید بنا بر تز مارکس انقلاب مداوم "انقلاب پیگیر" مجدداً انقلابات مسلحانه از سوی نوع انسان در کرۀ ارض و در فرا ارض انجام گیرد. انقلابات قهرآمیز کمونیستی استالینیستی شورایی و لونتاریستی توتالیتریانیستی
اینک من بیشتر به ماهیت سرمایهداری و امپریالیسم پی بردهام. بیشتر انسانها را میشناسم. وقتی منافع مادی پیش میآید مادر و پدر به اولاد رحم نمیکنند. اولاد به مادر و پدر رحم نمیکند.
به قول سعدی:
هر که نامخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار»
مثلاً از کودکی ضربالمثل عامیهای از برخی مادران شنیدهایم که آنگاه آن را خوب درک نمیکردم ولی اکنون خوب درک میکنم: میمونه داشت ش میسوخت بچهاش را گذاشت زیر خودش».
(به قول مارکس ماهیت انسان چیزی نیست جز خودخواهی، یا به قول ملاّی روم انسان موجودی است که میخواهد زنده باشد و در ماتحت () خری زندگی کند واز آنجا دنیا را نگاه کند.)
مارکسیسم پدر استالینیسم
بر دوش لنینیسم
استالینیسم اختراع لنسیسم
بر دوش مارکسیسم
یکم که گردن زورآوران به قهر بزن
دوم که از در بیچارگان به لطف درآی!»
انضباط کار و
دیکتاتوری پرولتاریا
لنین آموزگار
استالین
. حتی یک شیاد (و از جمله از زیر کار درروها)
هم آزاد نباید باشد و باید در زندان
باشند. و یا از طریق کار اجباری
هرچه شاقتر کیفر بیند.
و حتی یک ثروتمند متخلّف از مقررات و قوانین سوسیالیسم نیز نتواند از سرنوشتِ شیّادان، که بحق باید سرنوشت ثروتمندان نیز باشد تن بزند هر کس کار نمیکند، بگذار نخورد. اینست فتوای عملی سوسیالیسم. این است آنچه باید عملاً بدان صورت داد. این است آن کامیابیهای عملی که کمونهای» ما و سازماندهندگان ما از کارگران و دهقانان و تودۀ روشنفکران باید بدان افتخار کنند.» از مقالۀ چگونه باید مسابقه را سازمان داد» آثار منتخبۀ لنین، ترجمه منسوب به محمد پورهرمزان فارسی ص 579
نکتۀ گفتنی در اینجا این است که اردوگاه کار اجباری مسألهای نیست که لنین و استالین از خود اختراع و جعل و بر ساخته باشند و بر مارکسیسم بربسته باشند و بر آن افزوده باشند. مارکس در رسالۀ نقدی بر برنامۀ گتا نیز بر آن تأکید میورزد.
جنگ و صلح در آیین
مارکسیسم ـ لنیسیسم ـ استالینیسم»
جنگ بعد از آدمخواری و افکندن پیرن و پیرمردان و بیماران به پیش ددان و جانوران وحشی درّنده، زشتترین پلیدیها و شنیعترین پدیدهها ایست که در تاریخ نوع انسان داخل و وارد شده است. امّا مارکسیستهای لنینیست شاگردان وفادار جانسپار مارکس ـ انگلس ـ لنین و استالین میدانند که پاسیفیسم (صلح بهر قیمت در هر شرایط) بسیار نادرست است و خطرناک است. جنگهای آزادیبخش و دفاعی وظیفۀ مقدس و مبرم نوع انسان است. جنگ را باید علیه جنگ بکار برد. لنین کبیر رسماً بارها اعلام داشت که اگر یک کشور مستعمره مانند ایران یا هندوستان به کشور م استعمارگر مانند امپراطوری روسیه یا مپراطوری انگلستان اعلام جنگ بدهند این جنگی عادلانه و دفاعی خواهد بود. لنین ااماً تأکید ورزید که سرانجام باید در نهایت جنگی بین پرولتاریا و زحمتکشان و بلشویکها از سویی علیه سرمایهداری و امپریالیسم (بردهداری متأخر) به وقوع و ظهور بپیوندد و به توحش به بربریّت سرمایهداری و امپریالیسم (نوبردهداری) پایان دهد. تنها به لحاظ تاکتیکی است که فعلاً جنگ نهایی با امپریالیسم و سرمایهداری جای خود را موقتاً به همزیستی مسالمتآمیز داده است در لحظۀ کنونی در عصر ما این زمان جنگ برای نجات نوع انسان با توجه به پیشرفت ماوراء عظیم علم و تکنولوژی که حیات بشریت را عمیقاً به مخاطره مرگبار افکنده است به مقصد و مراد خلع سلاح مطلق عمومی و کنترل جهانی علم و تکنولوژی در دستور روز قرار میگیرد. ضرورت چنین جنگ مقدسی به نحو بسیار ملموس و درنگناپذیری شدیداً احساس میشود و اگر امپریالیسم و سرمایهداری دست به عقبنشینی واقعی نزنند حتی لحظهای هم نباید در آن تأخیر روا داشت.
هرکس جز این بیاندیشد به تعالیم مقدس مارکس ـ انگلس و لنین خیانت کرده است و یک اوپورتونیست ارتجاعی در وریویزیونیست تبهکار و مرتد است.
رفیق استالین تأکید مینمود که در مرحله و زمان نهایی انتقال از جامعه طبقاتی به جامعه بیطبقه تضادها به حد اعلا درجه خواهد رسید. این تأئید و تأکید و ابرامی است بر نظرات لنین دربارۀ جنگ نهایی بین سرمایهداری و امپریالیسم و پرولتاریا و بشریت. این نقطهنظر به تئوری و سیستم نظریات دربارۀ مهدویت در اسلام و سایر مذاهب نزدیک و قرین است که ایجاد جامعۀ عدل مهدوی (کمونیسم مهدوی) را منوط میداند به رسیدن جامعۀ بشری به اعلا درجۀ ظلم و بیدادگری و جنگ و خونریزی و ناامنی که این البته یکی از شرایط لازم برای انتقال جامعۀ طبقاتی به جامعۀ بیطبقه است.
در اینجا برای مستدل کردن سخنان خود به چند نقلقول از رفیق مقدس ما پیشوا و آموزگار قهرمان بشریت لنین میپردازیم هرچند که در این رساله کوشیدهایم حتیالمقدور از آوردن نقلقول خودداری ورزیم:
سرمایهداری که در مبارزۀ علیه فئودالیسم ناجی ملتها بود اکنون در مرحلۀ امپریالیستی خود به بزرگترین استثمارکنندۀ ملتها تبدیل شده است. سرمایهداری سابقاً مترقی، اکنون ارتجاعی گشته است. نیروهای مولده را به چنان درجهای رشد داده است که بشریت یا باید سوسیالیسم را بپذیرد و یا اینکه سالها و حتی دهها سال مبارزۀ مسلحانۀ دول بزرگ را به منظور حفاظت مصنوعی سرمایهداری به صورت مستعمرات، انحصارها، امتیازات و انواع و اقسام مظالم ملی را تحمل کند. از رسالۀ لنین سوسیالیسم و جنگ» ترجمۀ فارسی ص و ما اکنون هم بدون شک باید در تدارک جنگ انقلابی باشیم. باید این وعده را انجام میدهیم» آثار منتخبۀ لنین ترجمۀ ظاهراً فارسی ـ ترجمه محمد پورهرمزان ص 584 از مقالۀ تزهای مربوط به مسئلۀ صلح جداگانه» رفیق لنین در سخنرانی دربارۀ جنگ و صلح در کنگرۀ هفتم حزب کمونیست روسیه میگوید: . پس ما باید از صلح بگذریم و به جنگ بازگردیم» آثار منتخبه ترجمۀ پورهرمزان (ترجمه فارسی) ص 602
دیکتاتوری پرولتاریا
تعالیم مقدس مارکس ـ انگلس
لنین ـ استالین و مائو زدون
از بررسی آثار مارکس و انگلس بررسی ذوجوانب، دقیق و ژرف تاریخ جهان و نوع انسان بدین دستاورد و نتیجۀ عظیم مثبت مقدس تاریخی برای درهم شکستن و نابودی و مضمحل ساختن مقاومت عنودانه و جنایتکارانۀ طبقات ستمگر و غارتپیشه که هرگونه اعتراض و حقجویی طبقات مظلوم و محروم را با آتش و گلوله پاسخگو بودند و هرگونه دمکراسی و حکومت براساس آراء مردم را که واقعاً منافع و مصالح آنها را به خطر درافکند بربرصفتانه به زیر میکشیدند و محو و نابود میساختند در خون غرقه و مدفون مینمودند باید طبقات در زنجیر و اسیر، مظلوم و محروم، موقتاً نوعی دیکتاتوری را که آنها آن را دیکتاتوری مقدس پرولتاریا» و دیکتاتوری مقدس مردم» نامیدند بر جامعۀ تحت ستم و جبر و زور طبقات وحشی استیلاگر برقرار ساخت و طبقات تاراجپیشه و راهزن را بیرحمانه و سبعانه سرکوب کرد و فرو شکست. و بعداً با تسلط و چیرگی بر روان و جان تودهها که از آموزش و پرورش، باز آموزش و بازپروری بشر نو امری که ممکن است سدهها به درازا بیانجامد دمکراسی و آزادی کثیرالجوانب و همه سویۀ پرفراخنا را در سراسر جهان مستقر و پایبرجا نمود. دمکراسی ابدی.
تا زمانی که کرۀ ارض از نظر قوای طبیعی محو شود که البته در آن زمان هم میتوان این دمکراسی را در کوچنشینهای بنینوع انسان در کرات دوردست استوار داشت.
برای نمونه، به دو مورد غدّاری و تبهکاری سرمایهداری و امپریالیسم بربرصفت اشاره میورزیم.
در ایران در زمان اوجگیری نهضت رهایبخش ملّی ایران به زمان نخستوزیری دکتر محمّد مصدق طبقات ستمگر، جائر و جبّار ایران در همدستی با امپریالیسم جانورخو، حکومت ملّی و دمکراتیک و مردمی و خلقی ایران را با آتش و گلوله و چرک و خون سرنگون نمودند و دیکتاتوری ستمگران را بار دیگر در زیر نام دمکراسی و حقوق بشر» برقرار ساختند.
نمونۀ دیگر حکومت ملّی سالوا دورالنده رهبر حزب سوسیالیست شیلی است. زمانی که دمکراسی آن مملکت منافع طبقات ستمگر جامعه شیلی و امپریالیسم و سرمایهداری دیوخو را در مخاطره افکند با توسل به کودتای جنایتکارانه، دیکتاتوری تبهکارانۀ تبهکاران و ستمگران و اراذل و اوباش را بار دیگر در آن کشور فعال مایشاء نمودند.
لنین و استالین در تعالیم مقدس و شیوۀ عمل خود تئوری و پراتیک دیکتاتوری پرولتاریا را غنی کرده و تکامل بخشیدند. رفیق مائو نیز در این جهت قاطعانه بدون تردید گام برداشت و عمل نمود و انقلاب کبیر چین را رهبری کرد.
سعدی حکیم کبیر بشریت در هفتصدسال پیش به ضرورت دیکتاتوری و قهر برای نجات نوع انسان توجه خاصی مبذول میداشت. او قاطعانه میگفت:
که رحمت بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسپندان»
لنین ایسم با خلق استالینیسم کمونیسم شوروی را برای خلقهای آن مملکت برای دورۀ معینی پیروزمند ساخت و برای تمامی بشریت ظفرآفرین نمود.
سعدی در جای دیگر میفرمود:
ستم بر جفاپیشه عدل است و داد
جفاپیشه را سر بده بر به باد»
و یا
یکم که گردن زورآوران به قهر بزن
دوم که از در بیچارگان به لطف درآی»
استالینیسم از درون
لنیسیسم برون تراوید»:
نقلقولهایی از لنین در
باب دیکتاتوری پرولتاریا
از مقالۀ وظایف نوبتی
حکومت شوروی»
مارس ـ آوریل 1918
(آثار منتخبه)
ترجمۀ منسوب به محمد پورهرمزان به فارسی:
نکتۀ شاخص در اینجا مبارزهایست که در این زمینه در واگذاری اختیارات دیکتاتوری (یا اختیارات نامحدود») به بعضی از رهبران در گرفته بود. نمایندگان آگاه (و در اکثر موارد شاید هم غیرآگاه) با ولنگاری خردهبورژوایی میخواستند واگذاری اختیارات نامحدود» (یعنی دیکتاتوری) را به بعضی از افراد به عدول از مبادی کار جمعی و دمکرانیسم و عدول از اصول حکومت شوروی تلقی نمایند. در میان اسارهای چپ در بعضی نقاط تبلیغات به تمام معنی اوباشانهای بر ضد فرمان دیکتاتورمنشی شیوع یافته بود که غرائز زشت و شوق خردهمالکانۀ کیسه پرکنی» را تحریک میکرد.»
. اینکه دیکتاتوری افراد جداگانه در موارد بسیار زیادی در تاریخ جنبشهای انقلابی مظهر و حامل و ناقل دیکتاتوری طبقات انقلابی بوده است موضوعیست که تجربۀ بیچون و چرای تاریخ بر آن گواهی میدهد. دیکتاتوری افراد جداگانه با دمکراتیسم بورژوایی بدون شک همساز بوده است»
کار این استدلالات بیش از حد زار است. اگر ما آنارشیست نیستیم، باید ضرورت دولت یعنی اجبار را برای انتقال از سرمایهدرای به سوسیالیسم را بپذیریم.
شکل اجبار در درجۀ تکامل طبقۀ انقلابی و سپس عوامل خاصی از قبیل مثلاً میراث جنگ طولانی و ارتجاعی و نیز شکلهای مقاومت بورژوازی و خرده بورژوازی را معین میکند.
از اینرو بین دمکراتیسم شوروی (یعنی سوسیالیستی) و بکار بردن قدرت دیکتاتور منشانۀ افراد جداگانه مطلقاً هیچگونه تضاد اصولی وجود ندارد» ایضاً ص 616
. در مورد مسأله دوم، یعنی دربارۀ اهمیت قدرت دیکتاتوری شخص واحد از نقطۀ نظر وظایف خاص لحظۀ حاضر باید گفت که هر نوع صناعت ماشین بزرگ ـ یعنی همانا منبع و بنیان مادی و تولیدی سوسیالیسم و قدرت ارادۀ بلاشرط و کاملاً مؤکدی را ایجاب میکند که کار مشترک صدها، هزارها و دهها هزار نفر را هدایت مینماید. این ضرورت هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ تاریخی واضح است و تمام کسانی هم که دربارۀ سوسیالیسم اندیشیدهاند همیشه آن را به عنوان شرط سوسیالیسم شناختهاند. ولی مؤکدترین وحدت اراده را چگونه میتوان تأمین نمود؟ ـ از راه اطاعت هزاران نفر از ارادۀ یک فرد. (این تز مقدس لنین نیز پایههای ساختمان شوروی را تحت رهبری استالین مقدس بین سالهای 1921 تا 1941 که در رأس کلیۀ اقدامات برای شکست فاشیسم، ساختمان شوروی و از جمله ایجاد صنایع سنگین و کشاورزی و صنایع جنگی مدرن وارد است فراهم ساخت. بهداد)
. انقلاب قدیمیترین، محکمترین و سنگینترین پابندهایی را که تودهها به ضرب چوب از آن اطاعت میکردند تازه درهم شکسته است این مربوط به دیروز بود. ولی امروز همان انقلاب، همانا به منظور تکامل و استحکام خود، یعنی به نفع سوسیالیسم، خواستار اطاعت بلاشرط تودهها از ارادۀ واحد رهبران پروسۀ کار است.
]باید[ . شرایط کار با وظائف اطاعت، بیجون و چرا از ارادۀ رهبر شوروی یا دیکتاتور در هنگام کار مطابقت نماید.»
الخ: در این مقالۀ لنینی بارها از اطاعت بیچون و چرا و مطلق از دیکتاتور در چارچوبۀ دیکتاتوری مقدس پرولتاریا سخن به میان کشیده شده است.
(بهداد)
ترور»
رفیق لنین ترور را اگر با بررسی همهجانبه مؤثر یا مفید باشد لازم میشمرد. دارودسته اراذل و اوباش رهبری حزب توده جاسوس تبهکار امپریالیسم غرب بدستور امپریالیسم ریاکار ددصفت و هزار حیله در انبان، برای مقابله با نهضت مقدس چریکی در ایران که با بهرهوری از دستاوردها و آزمونهای انقلابات کبیر چین، ویتنام، کوبا و نمونهگیری از قهرمانیهای رفیق کبیر نوع انسان چه گوارا در ایران پدید آمده بود در حال بالش و گسترش امواج کوهآسای متلاطم بوده و انقلاب حیاتبخش ملی را در ایران به حرکت در آورده بود؛ نقلقولهای جداگانهای از لنین را در مورد تاکتیک ترور پیدا کرده در مقالات و جزوات جداگانه چاپ کردند (از جمله دو فرد جنایتکار (سیاهسیما فرجالله میزانی فریدون جوانشیر» و نورالدین کیانوری و پشت سر آنان فرد تبهکار قَطاعالطریق فکری و ادبی احسان طبری قرار داشت.) (ممکن است نویسندۀ واقعی جزوات و معادلات علیه جنبش چریکی در حقیقت به قلم فرد تبهکار احسانالله طبری باشد و نیز جزوههای منسوب به بیژن جزنی، حمید مؤمنی و غیره) آنها نمیدانستند که خورشید نورآفرین را نمیتوان از پس ابرهای حجیم کبودین پنهان نمود. ببینید لنین بزرگ چه جوابهای دندانشکن و خردکنندهای به اشراری مانند میزانی (جوانشیر) و کیانوری و طبری میدهد:
اصولاً ما هیچگاه ترور را رد نکردهایم و نمیتوانیم رد کنیم. ترور یک عملیات مبارزاتی است که میتواند در یک زمان مشخص مبارزه، در یک حالت معین،. و تحت شرایط مشخص کاملاً درست و حتی لازم باشد.» (تکیه بر روی کلمات از من است بهداد) از رسالۀ از چه باید آغاز کرد» ترجمه فارسی ص 5
به نظر من در صورتی که حیات نوع» انسان در خطر بیفتد انقلابیون باید برای نجات نوع انسان مستقیم یا غیرمستقیم حتی به ترور کور نیز دست بیازند. در سومین جنگ جهانی (اگر زمانی وقوع یابد) ترور از جمله حربههای مقدس عملی مؤثر بشریت علیه بردهداری (امپریالیسم و سرمایهداری) است بیشک تاکتیک ترور مقدس کور» آن چیزی خواهد بود که بشریت در به چنگ آویختن بدان نباید حتی دمی و لحظهای دودلی و تزل به کار آورد.
دستگاه فلسفی بهداد
مدینه فاضله
شهر عالی
نژادها
اختلاط نژادی کمون ها
برابری نژادی، برداشتن حدود و ثغور نژادی، مخلوط کردن حتی المقدور نژادها که با پیشرفت علومی مانند مهندسی ژنتیک دستگاه ارتباطات پیشرفت می کند و اقدامات بیشتری دائماً برای اختلاط نژادها در کمون ها فراهم می سازد.
زبان واحد جهانی نیز بدین مسئله کمک می کند . دین واحد . حزب واحد. حکومت دموکراسی (دیکتاتوری جهانی) مستقیم شورایی توتالیتریانیستی واحد جهانی. بازار جهانی از میان بردن هرگونه مرز و ثغور اقتصادی، مذهبی، قومی، ملّی . حزب واحد جهانی . حکومت شورایی جهانی. کمونیسم واحد جهانی.کمونیسم مصرف، تولید و جنسی که قوانین آن ها باید دقیقاً ترسیم و تبیین شود.همه راه را برای اختلاط و برابری نژادی فراهم می سازند.
بهداد
طهران 3 فروردین ماه 1398
موافق شعر منسوب به طاهرۀ قرۃُ العین:
معدوم (منسوخ) شود حکم خلاف از همه عالم
تبدیـل شـود اصـل تباین به تجانـس»
چرا بشر احتیاج به دین دارد؟
بشر یک جانور وحشی است و نیاز به دین دارد تا دین نه تنها با انواع مجازات ها او را کنترل کند بلکه با تفکر دینی بسیاری از شهوات نفسانی او را کنترل کند.
بهداد
طهران 23 اسفند 1397
با حقیقت نمی توان جنگید
باید در برابرآن سر تسلیم فرود آورد
به قول مولانا:
خشم و شهوت مرد را اَحْوَلْ کند
ز استقامت روح را مُبْدَلْ کند»
یا به ربان مارکس:
ماهیت انسان چیزی نیست جز خودخواهی»
یا بقول ماکیاول:
انسان هر جه باشد در معرض فساد و تباهی است.»
نخستین آشنایی من با
امیرحسین آریانپور
در جلسهای در خانه شوهرخواهرش دکتر شیخالاسلامزاده که بعد انقلاب 1979 بازداشت شده بود. ملاقات اتفاق افتاد. شخصی مرا بدانجا برد.
نمیدانم حدود سال 1363 یا 1364 در آن زمان دکتر شیخالاسلام آزاد شده بود یا خیر. آریانپور از من خواست که یکی از اشعار خود را بخوانم من قصیده تمام مطلع مرِِّدف بهاریهای را خواندم عید نوروز و جهانآرا رسید / جشن فروردین جان فرا رسید»
او سبکشناس ادبی بود.
مهمترین نگاشته کتاب او سبکشناسی» است که توسط دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران چاپ شده است.
بهرحال فوراً جلوی جمعی با صدای بلند گفت شما سبک خراسانی را زنده کردهاید» ضمناً به صورتی که (درست به یاد ندارم) متن تایپ شده بدون سانسور رساله (جزوۀ طلوع رستاخیز) را درباره اصلاحات امیرکبیر را از من خواننده گفت شما باید تاریخ ایران را بنویسید»
بدین ترتیب دوستی وی با من آغاز شد گاه بیش از یکبار در هفته با او دیدار میکردم.
تدریجاً مرا نابغه» و فیلسوف» میخواند چون به مطالب راجع به راهزنی و شورش و غیره علاقمند بود بیشتر روحیات آنارشیستی داشت.
چند جلد کتاب به زبان انگلیسی راجع به این مسائل به من داد شاید نوعی هدیه بود اما من از آنها زیراکس گرفتم و اصل آنها را به خود او برگرداندم بدون اینکه این رسالات را ترجمه و چاپ کنم از جمله کتابی شروع کردم به ترجمه و نیمه کاره رها کردم اکنون در میان اوراق خود یافتم امیدوارم بتوانم
ترجمه آن را ادامه دهم.اگر عمری باشد بیشتر درباره روابط خود با امیرحسین آریانپور و خصوصیات وی سخن خواهم گفت والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
بهداد
طهران اسفند 1397
مردم ونزوئلا سفاکانه و بیرحمانه آنها را قلع و قمع کنید!
مرگ بر سرمایهداری و امپریالیسم!
ونزوئلا نمایندگان اروپایی را از
فرودگاه کاراکاس اخراج کرد ما
به مردم ونزوئلا درود میفرستیم!
مردم ونزوئلا بر پای خود بایستید و بیرحمانه و سفاکانه مانند استالین یا امریکا و عمّال جنایتکار سرمایهداری و امپریالیسم در ونزوئلا و جهان پیکار کنید!
بیرحمانه آنها را قلع و قمع کنید! منتظر کمک امپریالیسم روس و چین و سرمایهداری جنایتکار دیگر کشورها نباشید!
زندهباد جنگ آزادیبخش پارتیزانی در سراسر جهان
زنده باد تعالیم مقدس مارکس ـ انگلس ـ لنین ـ استالین و مائو.
زنده باد خاطرۀ جاویدان
چه گوارا!
تمامی جهان! اروپا، امریکا، غرب
از تگزاس تا دماغۀ ماژلان!
مار در آستین نپرورید! مار افسا به دست مار کشته میشود. هیچگونه ائتلافی را با سرمایهداری، ارتجاع و امپریالیسم نپذیرید!
به پیش به سوی دیکتاتوری مقدس استالینی پرولتاریایی ونزوئلا! ونزوئلا را به باتلاق ماورا خونین سرمایهداری و امپریالیسم جهانی تبدیل کنید!
طهران، 30 بهمن 1397
بهداد
بعدالتحریر
شما مظهر دمکراسی هستید. دمکراسی واقعی. دمکراسی خود را به دمکراسی شورایی مقدس مستقیم پرولتاریایی استالینی لنینی تبدیل کنید.
با اراده آهنین خود اجازه ندهید کشور شما به افغانستان، عراق، لیبی و سوریه تبدیل شود. بیش از اینکه از رفیق کاسترو متأثر باشید از رفیق استالین متأثر باشید تأثیر نقادانه! خلاق منطبق بر شرایط ویژه ونزوئلا و جهان
خروج ارتش آمریکا از خاورمیانه به چه معناست؟
تقسیم وظایف
تنها به معنای وظایف پیروزی آقای ترامپ در انتخابات آتی امریکا نیست بلکه به عنوان تشدید جنگهای تروریستی در خاورمیانه، جنگهای محلی و اتحادهای گوناگون محلی نیز هست.
طهران، اول دیماه 1397
بهداد
22 دسامبر 2018
14 ربیعالثانی 1440 هجری قمری
بعدالتحریر
مثلاً چنین اتحادی بین ایران و ترکیه به سرعت در حال پیشرفت است (ممکن است مسیر عوض شود. فعلاً در لحظه فعلی چنین است)، پاکستان و افغانستان (شاید مذاکرات با طالبان در جهت ایجاد دژ افغانستان واحد، برای پیمان جدید نظامی علیه روسیه و چین باشد) بعد از بسط تروریسم و جنگ در سراسر شرق نزدیک، غرب و شرق خاور نزدیک را اشغال میکنند محتمل است این بار کلیه ممالک سرمایهداری و امپریالیسم غرب و امپریالیسم و سرمایهداری روسیه و چین سراسر شرق نزدیک را اشغال کنند از اقیانوس اطلس تا پاسیفیک تا سینکیانگ
بعدالتحریر
تشکیل پیمان ورشو، ایجاد دیوار برلین و غیره از اشتباهات عظیم جنبش کمونیستی است.
سراسر جهان را جنگهای تروریستی و محلی و غوغا و آشوب و شورش و غیره فرا خواهد گرفت. آسیا، آفریقا، امریکای لاتین تا قلب اروپا جنگ بینالمللی نیز ممکن است بشود ولی بعد از قدری پیشرفت جنگ متوقف خواهد شد.
البته جنگ جهانی و یا جهانی هستهای در سراسر جهان نمیشود. حرفهای کسانی مانند ولادیمیر پوتین به دستور اربابانش که مردم روسیه و جهان را از جنگ هستهای و جهانی میترساند مزخرف است. ممکن است روسیه و چین بدست خود به دور خود پردۀ آهنین بکشند با ایجاد پیمانهای نظامی. مانند اشتباه عظیم کشیدن مرز بین اوکراین و کریمه
حداقل غرب بدور روسیه و چین دیوار پولادین خواهد کشید.
بنام دین مقدس آخرامان
شریعت مقدس اسلام
و
صاحب امان
بنام ذات مقدس حضرت
احدیت
یدالله فوق ایدیهم
کلیۀ کشورها متساویالحقوق هستند مثلاً اگر ایران بخواهد در سوریه و عراق پایگاه نظامی و جنگی داشته باشد عراق و سوریه نیز مطلقاً باید پایگاه جنگی و نظامی در ایران داشته باشند تا زمانی که یک کشور دارای سلاح هستهای است اگر قدرتهای امپریالیستی نظر روسیه و چین بگویند مثلاً اگر ایران سلاح هستهای داشته باشد قدرتهای امپریالیستی و سرمایهداری فوق یا هر کشور دیگری که قدرت داشته باشد در صورتی که ایران سلاح هستهای یا موشکی یا غیره داشته باشد و محدودیت در این موارد علیه ایران اعمال کنند مثلاً بگویند که ما شهر تهران را با سلاح هستهای منهدم میکنیم یا ایران را از صحنه کره ارض نابود میکنیم یا کرۀ زمین را منهدم میکنیم مردم ایران موظفند که بدون هرگونه محدودیت سلاحهای هستهای، موشکی، شیمیایی، میکروهستهای یا ماکرو هستهای، بیولوژِیک، نامرئی، ساختن ماده و غیره بسازند و در صورت وم از آنها استفاده کنند.
کمترین بندۀ بندگان ذات مقدس پروردگار کمترین بندۀ مردم ایران کمترین بنده بندگان ذات مقدس خاتمالانبیا والرسل محمدبن عبدالله خیر العالمین پیامبر آخرین ادیان و شرایع اسلام صلوات الله سلامه علیه کمترین بنده بندگان حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب کرم الله وجهه شاه مردان و امیر متقیان علیهالسلام کمترین بنده بندگان فاطمه اهرا و ائمه معصومین از جمله سیدالشهدا و دیگر شهدای کربلا، کمترین بنده بندۀ بندگان ذات مقدس امام دوازدهم حجتبن الحسن امام زمان مهدی موعود قطب عالم امکان صاحب الامر صاحب لوح محفوظ عجلالله تعالی فرجه الشریف روحی وارواح العالمین اب مقدمه الفدا العبد المذنب الخاطی الراجی غفرله
بهداد
طهران 19 بهمن 1397
کل ً کربلا کل یوماً عاشورا
بعدالتحریر
اگر شخصی پیدا شود و بگوید من از آقای آقا سیدابوالحسن اصفهانی و یا آقای بروجردی درجه اجتهاد دارم و مخالف مثلاً برنامه هستهای یا موشکی هستم درجه اجتهاد او ساقط و اگر تبعۀ ایران باشد باید کیفر ببیند.
من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگرچه از پیم افتند خلق انجمنی
(السان الغیب)
ترجمان الاسرار)
مدعی خواست که آید به تماشاگه غیب
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
سعدی میفرماید
شب همه شب انتظار صبح رویی میرود
کاین صباحت نیست خورشید جهان افروز را
ان اکرمکم عندالله اتقاکم
شهپر زاغ و زغن زیبای صید و قید نیست
این تطاول در حق شهباز و شاهین کردهاند
(تعبیر) تأویل رفت و خواب به دولت حواله بود
صلوات بیحد بر محمد مصطفی و آله طیبین الطاهرین المعصومین و لعنتالله علی اعدائهم و مخالفیهم اجمعین الی قیام یوم الدین
به نام ذات مقدس پروردگار
و
چهارده معصوم
خانواده من هرچه بوده و هستند به من ارتباطی ندارد من متولد مهرماه 1332 در شهر تهران هستم. شناسنامه من در یزد صادر شده است. پدرم خرده مالک و کارمند دون پایه وزارت کشاورزی بود و مادرم خانه دار. مادرم مدتی هم کلاس آموزش خیاطی داشت. من نه تنها به اجداد خود بلکه به پدر و مادر خود ارتباطی ندارم (هر دو فوت شده اند) من صرفاً مسئول کارهای شخصی خوب و بد خود هستم. دارای درجه لیسانس در رشته علوم ی از دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی) می باشم. چند جزوه هم چاپ کرده ام. دارای یک پایگاه اینترنتی کوچک هستم و در آن مطالبی قرار می دهم.
طهران، روز سه شنبه 6 فروردین 1398
بعد از تحریر
من خود را سراپا گناه و خطا و اشتباه می بینم. (هرکس بیشتر خودش را می شناسد) من به خوبی به این مسئله واقف هستم. خود را صاحب هیچ گونه دانش، هنر و فنی نمی دانم. کم کم پیر می شوم. در آستانه هفتاد سالگی قرار دارم و انواع و اقسام بیماری ها را دارم
تاریخ جنبش جهانی انقلابی
و کمونیستی
استالین و استالینیسم
قرارداد عدم تعرض با آلمان نازی
نکات مثبت قرارداد
عدم تعرض با آلمان
( مولوتوف – روبین تروپ )
1) متوجه کردن سمت جنگی ،نظامی ، ی و اجتماعی آلمان در درجه اول از شوروی به سوی غرب و متفرق نمودن قوای جنگی و ی و غیرۂ فاشیسم بسوی باختر .
2) به مدت 5/2 سال به شوروی فرصت داد تا صنایع سنگین و به تبع آن صنایع نظامی ، اقتصادی ، کشاورزی اشتراکی برای آن کشور را به شدت تقویت کند . ذخیره عظیم تانک – توپ وهواپیما دیگر سلاح های جنگی برای روسیه فراهم ساخت تصفیه های استالینی را در رهبری حزب کمونیست شوروی که به ویژه در سال 1937 به اوج خود رسید امکان پذیرتر ساخت ، انسجام رهبری حزب کمونیست تحت ارادۂ واحد پولادین استالین را مستحکم تر ساخت . بدون این
تصفیه ها نه پیمان عدم تعرض به آلمان ممکن بود ونه ادارۀ پولادین کشور برای آمادگی و دوران جنگ .
3) وضع روانی را برای مردم شوروی و جهان به نفع شوروی به عنوان مظلوم و مورد قرار گرفته توسط آلمان نازی به عنوان م نشان داد .
4) عملیات عظیم جنگی آلمان نازی علیه انگلیس و فرانسه و غیره مانند بمباران شبانه روزی لندن زمینه را کاملاً فراهم ساخت که امپریالیسم انگلیس با کمال عجز برای اتحاد با شوروی کمونیست آماده شود . افزایش عظیم نقش شوروی و جنبش جهانی انقلابی و کمونیستی وسایل لازم را برای فروپاشیدن سیستم مستعمراتی کهن فراهم ساخت . در جبهه ژاپن – چین و هندوچین امکان اعتلای مردمی مادی جنگی و نظامی انقلاب چین را بیش از پیش فراهم ساخت .
5) در جبهه ایران امپریالیسم انگلیس را مجبور ساخت چون دارای قوای کافی برای به زیر کشیدن رضا شاه نبود . مجبور شود به سیطره بیست ساله خود بر اوضاع ایران پایان دهد و تجدید نفوذ روسیه را در ایران برای مدت 13 سال (1953- 1941 ) بپذیرد و در یکی از دژهای عمدۀ جهان ، شوروی ( روسیه کمونیست ) را سهیم و شریک سازد .
دژ جنگی انگلیس در ایران نه تنها بالاشتراک بین ایران و شوروی و انگلیس تقسیم شد بلکه غرب مجبور شد تا حدودی به سیطره موقت روسیه بر اروپای شرقی و مرکزی نیز تن در دهد .
اخراج روسیه از ایران حدود 13 سال طول کشید 1954- 1941 و در اروپای شرقی و مرکزی حدود 35 سال طول کشید 1990- 1945 . و سرانجام مجبور شد اسب تروای روسیه را بین سالهای 1990 الی حداقل 2030 در اروپای شرقی و مرکزی بپذیرد .
باید نتایج درازمدت تر قرارداد عدم تعرض بین شوروی و آلمان نازی را بعدها دقیق تر مورد ارزیابی قرار دهیم با پیشرفت پروسۀ تاریخ، روسیه به علت عدم اطلاع کافی رفیق استالین از علم ت ، دیپلماسی ، ژئوپلتیک و غیره عدم آشنایی با زبان خارجه و کم ارزیابی کردن قدرت واقعی خود به گرفتار شدن در دام دسیسه های ی امپریالیسم انگلیس که در کاربرد آن مهارت داشت هدایت کندو اسیر دام دیپلماسی پیشرفته و تاریخی انگلیس کند .
در نتیجه مهارت امپریالیسم انگلیس در دسیسه و دیپلماسی جهان به دو بلوک متقابل تقسیم شد ، تعادل وحشت هسته ای پدید آمد ، کشورهای فقیر اروپای شرقی و مرکزی به صورت دیکتاتوری های پلیسی به شوروی سپرده شد تا نوعی طرح مارشال روسی » را در اروپای شرقی و مرکزی پیاده کند وتحمل خسارات عظیم آن را بکندماهرانه نفوذ روسیه رادر ایران که دروازۀ شرق بود به عنوان دژ مقدم پایگاه عظیم هندوستان – خلیج نفتی و شرق نزدیک ایفاء
نقش می نمود را دفع و اخراج کند . اقدامات امپریالیسم انگلیس در ایران به شکست عظیم و نفوذ شوروی در این مناطق فوق العاده ثروتمند منجر شده و بار دیگر تحت سلطه امپریالیسم غرب قرار گرفت .
طهران ، 26 اسفند 1397
خطابیه به سنای
روسیه
و
مردم ایران
ما بعنوان یک فرزند کوچک مردم ایران در صورت تدارکات امپریالیسم و سرمایهداری جنایتکار غرب (اروپا، امریکا، ژاپن، اقیانوسیه) و کشورهای دستنشاندهشان در امریکای لاتین برای جنگ سبک لیبی در ونزوئلا میطلبیم هر هواپیمای جنگی یا غیرجنگی که بدون اجازه دولت ونزوئلا وارد فضای هوایی آن کشور شود نظیر بمباران سه هزار هواپیمای جنگی در جریان بمباران فضای ممنوع لیبی کلیۀ بشریت که توانایی آن را دارند آنها را سرنگون سازند با کلیه سلاحها از جمله ادوات جنگی هسته ای و نامرئی ساختن ماده.
از طریق ناوگان دریایی ماوراء پیشرفته هر کشتی را که وارد آبهای ونزوئلا شود در اعماق دریا مدفون سازند بوسیله هر گونه سلاح پیشرفته هسته ای و غیر هسته ای نامرئی یا مرئی و غیره و غیره.
در فضا و زمین و دریایی ونزوئلا را به زباله دان پیشرفته تری سلاح های جنگی سرمایه داری و امپریالیسم غرب تبدیل کنند ما از مردم ونزوئلا و هزاران داوطلب انقلابی ایران و دیگر کشو ها می طلبیم که جان خود را فدای مردم ونزوئلا کنند
مرگ بر سرمایهداری وامپریالیسم جهانی
یکی از بندگان نوع انسان! نیز کمترین کلیه آمریکایی ها ، غربی ها، مان آمریکایی لاتین و غیره را قتل عام کند.
8/12/1397
بهداد
هواپیماها و فضاپیماها را سرنگون کنید!
ناوهای جنگی و . را غرف کنید!
جنگ آزادی بخش ملی از تگزاس تا تنگه ماژلان را آغاز کنید!
آن چنان رو شب رحلت چو مسیحا به فلک/ کز چراغ توبه خورشید رسد صد پرتو!
هر سلاحی را علیه دشمنان حکومت ونزوئلا بکار ببرید هیچ استثنا روا مدارید هر هواپیما و فضاپیمایی را سرنگون کنید. (چه نظامی و غیرنظامی)از کلیه شیوه های تروریستی علیه امپریالیسم و سرمایه داری غرب استفاده کند! علیه کلیه جنگندگان علیه حکومت ونزوئلا!
هر فضاپیمایی را که در فضای ونزوئلا بدون اجازۀ دولت آن کشور وارد فضای آن کشور شود سرنگون کنید! هر ناو دریایی جنگی و غیرجنگی که وارد آبهای ونزوئلا شود در اعماق دریا غرق کنید.
کلیه سربازان چه نظامی و چه داوطلب و چریک که وارد خاک ونزوئلا شوند را اعم از آتازونی یا کشور دیگر از ممالک سرمایهداری و امپریالسم غرب یا کشورهای در اسارت امریکای لاتین و غیره را که وارد خاک ونزوئلا بدون اجازۀ حکومت آن وارد شود قتلعام کنید و در آتش بسوزانید با سلاح های بیولوژیک و شیمیایی و میکروهستهای و غیره منهدم و منعدم کنید
یکم که گردن زورآوران به قهر بزن
دوم که از در بیچارگان به لطف درآی
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آنست که بدرود کنی زندان را
به نام مقدس استالین
زندهباد وحدت و پیوند مردم ایران با مردم ونزوئلا!
جنگ ! جنگ! تا رفع فتنه از سراسر عالم!
حضرت آیتالله خمینی قدس سره العزیز
هیپوتز
شماتیزه
نکاتی دربارۀ وضعیت
ژئوپلتیک ایران و جهان
با گرم شدن آب و هوای زمین بخش عظیمی از یخ های قطبی و یخچال های سیبری و شمال روسیه آب شده از طریق رودخانه هایی که ﻣﻨﺸﺄ آن ها در سیبری و شمال آسیا و اروپا وجود دارند مقدار بسیار بیشتری آب به دریاچه خزر خواهد ریخت و سطح آب دریاچه خزر بالا خواهد آمد بنابراین دو کیفیت ایجاد می شود :
1) زیر آب رفتن بخش وسیعی از سواحل دریای مازندران
2) امکان انتقال آب دریاچه مازندران بدون لطمه به سیستم آبی آن به آب راهه های داخل ایران و آسیای وسطا و غیره.
بدین طریق شاید ما بتوانیم از راه ایجاد آب راه ها ( کانال هایی ) بین بحر خزر و اراضی شرق و جنوب آن ایران و آسیای مرکزی آب آن ها را به این مناطق انتقال دهیم .
بهداد
طهران ، 22 اسفند 1397
نیکلای چرنیشفسکی
( 1889- 1825 )
عالم و فیلسوف بزرگ روس
دمکرات انقلابی
ترجمان
بهداد
( 11 )
ازدواج آن دو همراه شد با اندوه و غم مرگ مادر چرنیشفسکی در بهار 1853 ، به زودی عروس و داماد عازم سن پطرزبورگ شدند .
چرنیشفسکی به زودی در مکانی که گاه برای نگارش آثارش در آنجا اقامت می گزید مسکن گرفت تا به آرمان های عالی اش صورت تحقق بپوشاند او در نظر داشت تصنیفات پرشگفتی به ظهور برساند اما می دانست که این کار نیاز به تدارکات و بسیج عظیم از جمله کسب دانش دارد .
بنابراین نخستین هدفش معطوف شد به کسب و استحصال درجۀ عالی آکادمیک . عنوان بایسته و شایسته برای ارتقاء مقام و کرسی عالی علمی دانشگاهی. او با پیگیری و ممارست کسب و اخذ مدیریت یک حوزۀ آموزشی را درجهت دریافت مجوز جهت گذراندن آزمایش های درجۀ استادی، را آغاز کرد .
( 12 )
زندگی خانوادگی در پایتخت او را در گیر تنگدستی و پیکار با ارزاق گران و هزینه شدید زندگی ساخت ، بنابراین او نمی توانست در راحتی و فراغ بال تحصیلات عالی را طی کند و به آموزش خویش بپردازد او بخشی از اوقاتش را صرف تدریس خصوصی می کرد و به تدریس در سطح پایین در مدارس و کار در مجلات می پرداخت .
خلق و آفرینش ، کار و پیکار بر روی رسالاش به ظفر انجامید پیوندهای زیبایی شناسی بین هنر و واقعیت اثر این روزگار بود» او در این تزها اراده و تفکر عالی خود را به کار گرفت تا سرچشمه ها و منابیع ، جوهر و ماهیت هنر ایدآلیستی و ماتریالیستی و تنازع بین آنها را روشن سازد و نقطه نظرهای پندارگرایانه و ضد ماتریالیستی را در هنر و جمال ی نشان دهد .
او مجاهده ورزید ارتجاعی بودن جمال شناسی اید الیستی و مکابره و منازعۀ آن ها با زیبایی شناسی انقلابی – ماده گرایانه را به عرصۀ عیان در آورد .
او در این رساله به بررسی و استقصا در سنن تفکر و اندیشه و فلسفه و ادبیات پیشرو مترقی روسیه در جمال شناسی ماتریالیستی پرداخت او از تزهای جمال شناسی کتاب ماتریالیستی خود در ماه مه 1855 مدافعه کرد .
او نخستین پایه ستون و اقنوم تئوری ماتریالیستی هنر شد.
بهداد
طهران ، 12 فروردین 1398
اجمالی در مولوی شناسی
مختصری در شرح دیوان کبیر شمس
غزل اول
مطابق چاپ فروزانفر
بهداد
2
حضرت مولانا قدسی آفاق میفرماید:
خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی»
تو ماهی هستی که بر روی خورشید و نورش حجاب بر میکشی
تو زیبای زیبایان هستی
تو مظهر امیدی و البته به تو وجوب و دسترسی هست
کام دادن به تو و کام گرفتن از تو آسان و فراهم است
سپس میفرماید:
مطلب تویی، طالب تویی هم منتها هم مبتدا
تو هم چون خداوند و پروردگاری، تو دهر لایزالی
ازل و ابد در تو جمع است باید تو را هم چون خدا پرستید
در سینهها برخاسته، اندیشه را آراسته»
تو قلبها را، مغزها را روح و روان و جسم ما را تسخیر میکنی، و آرایش و زیبایی عالم از توست. زیبایی کلام و شعر امثال من را تاج و گوهر و جمال عالم و آدم تویی هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا»
اینجا به مقولهای حضرت مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی اشاره میکند که بین عوامالناس به بده بستان معروف است (فاعل و مفعول واقع شدن طرفین) (در و لوژی عامه ). ومتضمن اعتلای شهوت رو حانی است.صرفاً جنبۀ جسمانی و ندارد. رفع و دفع شهوت جسمانی. مولانا به این مساله اشاره میکند منتهی از جهتی ملکوتی و آسمانی یعنی هم شهوت جنسی هم شهوت روحی وقدسی.
میفرماید تو اول از ما میخواهی که تسلیم شهوت لاهوتی و لاهوتی تو بشوم. قدسی و آسمانی و زمینی تو بشوم و از من چنین امری را میطلبی و سپس خود خویشتن را تسلیم شهوت ناسوتی و لاهوتی من میکنی
آسمانی و زمینی و معمولی من میفرمایی
ای روحبخش بی بدل ای لذت علم و عمل»
تو روحبخش هستی .مفرّح قلب هستی . دارای جمال و زیبایی در ظاهر و معنا هستی .عمل میکنی. به سوی وصل میشتابی (عمل) (وصل زمینی) و (ناسوتی) که با خود لذت آسمانی و قدسی را بهمراه میآورد .( لذت و شهوات واقعی جسمی و روحی).
.ادامه دارد اگر عمری باشد.
بهداد
طهران،6اسفند 1397
ایران شناسی
اسلام شناسی
شاهنامه شناسی
داستان یزدگرد سوم
غلبۀ تازیان عرب
( اعراب نو مسلمان )
در شاهنامۀ فردوسی شاه پرستی به ویژه در دوران های بحرانی و جنگ ها همواره مورد تأکید قرار گرفته . شاه پرستی به ویژه در این دوران ها در ایران قدیم مورد تأکید و تأیید و ستایش قرار گرفته . شاهان عادل در مقابل شاهان ظالم قرار دارند . شاه از یک دودمان قدیمی, دارای اوتوریته دودمانی بود. خانواده قدیم سلطنتی ارادۀ واحد » در دوران جنگ ها و بحران ها . حتی در روم قدیم هم قبل از دوران امپراطوری ، در دوران جمهوری گاه سلطنت غیر دودمانی برای اداره کشور در جنگ و بحران مانند قیام های بردگان برای حفظ نظم موجود, ساختار تاریخی داشت .
معمولاً سنای روم که در دوران جمهوریت امپراطوری رم را اداره می کرد دارای یک ساختار انتخابی - انتصابی سه نفره در رأس سنا برای اداره کشور بود که این سه نفر را کنسول می نامیدند اما در دوران بحران ها و جنگ ها از میان این سه نفر یک نفر را به عنوان دیکتاتور » بر می گزیدند که این دیکتاتور کشور را اداره می کرد کلمۀ دیکتاتوری از این لفظ لاتینی آمده است .
در سال های آخر سلطنت فتحعلیشاه که دارای پسران بسیار و احفاد بسیار بود قائم مقام فراهانی تمدار و شاعر و نویسنده بزرگ ایران که بعد از جنگ دوم ایران و روس عملاً امپراطوری قاجار را اداره می کرد . برای آنکه داعیان سلطنت را محدود کندو جلوی هرج و مرج و تفرق و تشتت اراده رهبری ها را بگیرد و از تجزیۀ ایران جلوگیری کند در قرارداد ترکمان چای ماده ای قرار داد که روسیه تزاری از سلطنت در اولاد عباس میرزا حمایت کند .
که این مادۀ آغاز جدٌی نیمه مستعمره شدن ایران گردید . بعداً انگلیس ها هم که می خواستند ایران کشوری واحد و عقب مانده به عنوان هایل و عایق بین امپراطوری تزاری روسیه و امپراطوری انگلیس در هندوستان باشد از این تز قائم مقام و مادۀ قرارداد ترکمانچای حمایت کردند .
قائم مقام برای تحقق این عمل و تثبیت سلطنت در محمد میرزا ولیعهد ایران ( پس از فوت عباس میرزا ) دو تن از برادران محمد میرزا و تعداد دیگری از شاهزادگان قاجار را کور و زندانی نمود و پس از آنکه ظل السلطان پسر فتحعلیشاه در طهران خود را شاه خوانده نام عادلشاه را بر خود نهاد اما با ائتلاف قائم مقام با امپریالیسم انگلیس ظل السلطان شکست یافت و تهران را قائم مقام تصرف کرد و محمد میرزا را شاه کرد و پس از تصرف خزانه سلطنتی (مملکت ) و گرفتن آن از ظل السلطان ( عادل شاه ) و قول دادن به او که او را به عتبات خواهد فرستاد عهد شکنانه او را از میانه راه عتبات گرفته به زندان اردبیل فرستاد و یک سلسله اقدامات دیگر که می توان نام آن ها را جنایات ی نامید انجام داد . برای حفظ وحدت ایران که مورد حمایت شدید انگلیس و نیز روسیه بود محمد شاه را شاه کرد و خود نیز به دست محمد شاه و تحریک و دسیسه امپریالیسم ا نگلیس به قتل رسید به هر حال در ایران قدیم همواره شاهان نقش مقدس ایفا می کردند عامه مردم حتی آن ها را صاحب معجزات می دانستند و مقام دینی هم پیدا می کردند .
یکی از سیاحان فرنگی که در عصر صفویه ( از خاطر برده ام به احتمال قوی شاردن و شاید پیتر دولاواله که در 13-12 سالگی آثار آن ها را خوانده ام ) در عهد شاه سلیمان صفوی به ایران آمده است در سفر نامه خود نقل می کند که مردم برای شفا ته مانده های غذایی شاه سلیمان را تصور می کنم مربٌا و غیره بود را با خود می بردند .
در دوران جنگ اعراب نو مسلمان با امپراطوری ساسانی نیز مردم در فکر شاهی بزرگ بودند که آن ها را از سیطرۀ عرب نجات دهد آن ها در انتظار یک نجاتبخش در هیأت شاهنشاهان ساسانی مانند شاهپور کبیر اول یا دوم یا خسرو کبیر انوشیروان عادل بودند .
شاهنامه فردوسی که به نظر می رسد ترجمه دقیق خداینامک های ساسانی باشد که معمولاً مورخان و رومه نویسان دربار ساسانی آن ها را می نگاشتند و فردوسی حکیم کبیر ، به صورت شعر منظوم پارسی دری آورده است .
در نامۀ رستم فرخزاد به برادرش می نگارد :
رهایی نیابم سرانجام از این
خوشا باد نوشین ایران زمین »
( رستم فرخزاد در نامه به برادرش که او را برای گردآوری وسایل جنگ به آذربایجان فرستاده است می نویسد :
چو گیتی شود تنگ بر شهریار
تو گنج و تن وجان گرامی مدار
کزین تخمۀ نامدار ارجمند
نماندست جز شهریار بلند
ز کوشش مکن هیچ سستی به کار
به گیتی جزو نیست مان یادگار
ز ساسانیان یادگار اوست ما را و بس
کزین پس نبینند زین تخمه کس
دریغ این سر و تاج و این مهر و داد
که خواهد شد این تخت شاهی بباد
گر او را بد آید تو شو پیش اوی
به شمشیر بسیار پرخاشجوی
سپس از شرایط شبیه فتنه آخر امان در تئوری مهدویت و تجات بخش آخر امان سخن می گوید :
ز پیمان بگردند و ز راستی
گرامی شود کژی و کاستی
پیاده شود مردم جنگجوی
سوار آنک لاف آرد و گفتگوی
کشاورز جنگی شود بی هنر
( یعنی صاحبان ملک ها و روستاها که سواران جنگی ارتش ساسانی را تشکیل می دادند ارزش خود را دست می دهند . خرده مالکان و بزرگ مالکان نیست و نابود می شوند ) سپس می فرماید :
نژاد و هنر کمتر آید ببر »
یعنی سیستم طبقاتی جامعه بر اساس کمون های اولیه و اشکال دیگر مالکیت ( ساختار تولید آسیایی ) ؛ خرده مالکان ( دهقانان و کشاورزان ) که عمده سواران جنگی ارتش ساسانی را تشکیل می دادند ، اشراف ( صاحبان نژاد و هنر ) دچار ویرانی و هرج و مرج می شوند سپس فردوسی کبیر می فرماید :
رباید همی این از آن ، آن / ز نفرین ندانند باز را آفرین »
( سیستم طبقاتی جامعه به هم می ریزد و مالکیت دچار هرج و مرج می شود :
نهان بدتر از آشکارا شود
دل شاهشان ( مردمان نسخه بدل دیگر به نظر درست تر می رسد ) سنگ خارا شود
بد اندیش گردد پدر بر پسر
پسر بر پدر هم چنین چاره گر
( یعنی پسر بر پدر مسلط می شود چاره : جادو )
شود بندۀ بی هنر شهریار
نژاد بزرگی نیاید به کار
( سیستم طبقاتی و مراتب طبقاتی و خانوادگی جامعه از هم فرو می پاشد )
به گیتی کسی را نماند وفا
روان و زبان ها شود پر جفا
حکیم فردوسی همچنین سخن می آراید از جمله می فرماید :
بزرگان که در فارسی با منند
درشتد و بر تازیان دشمنند »
در اینجا نیز باز دهقان حکیم ( مورخ دربار ساسانی ) بر مسأله اختلاف رستم فرخز اد با اشراف و مهتران و بزرگان ساسانی که به شدت ضد عرب ( تازیان ) بودند و حاضر به هیچ گونه مصالحه ای با تازیان ( اعراب نو مسلمان نبودند تلویحاً اشاره می ورزد .( درسنند » یعنی با من سخت مخالفند و با تازیان دشمنند ) .
فردوسی کبیر این مطالب را به صورت نظم در آورده است ( یا خود آن ها را از زبان پهلوی به دری ترجمه کرده یا دیگران کرده اند و حکیم فردوسی آن ها را به نظم در آورده است ) .
این سخنان حکیم فردوسی داستان مهدویت را که از جمله در قطعه شعری از حافظ یا منسوب به حافظ بازمانده را به یاد می آورد : این چه شور است که در دور قمر می بینم
همه آفاق پر از فتنه و شرٌ می بینم »
بهداد
طهران ، فروردین 1398
بعد التحریر
غزل حافظ درباره ی آخرامان:
این چه شوری است که در دور قمر می بینیم
همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم
هیچ مهری نه برادر به برادر دارد
هیچ شفقت نه پدر را به پسر می بینم
دختران را همه جنگ است و جدل
پسران را همه بدخواه پدر می بینم
ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند
قوت دانا همه از خون جگر می بینم
اسب تازی شده مجروح به زیر پالان
طوق زرین همه بر گردن خر می بینم
مردمان روز بهی می طلبند از ایام
مشکل آن است که هر روز بتر می بینم
پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن
زان که این پند به از گنج گهر می بینم
دفاع از مرزها در مقابل امپریالیسم
محتمل است حاکمیت شهرهای بزرگ ایران را امپریالیسم به کمک مردم از حاکمیت بگیرند و در اطراف مرزها وارد ایران شوند شاید در تابستان ها که احتیاج غرب به نفت کاهش پیدا کند.
(دشمنان روبه آیین غدرها کردند لیک
غدر آنان درخور تنکیل شیر نر نبود)
خروج نیروهای امریکا از افغانستان و نیز سوریه اگر واقعاً چنین خروجی صورت بگیرد در چنین حدودی شکل میگیرد.»
طهران ـ 15 دی ماه 1397
بهداد
مواضع جنگی ما در لرستان و خوزستان باید بسیار قوی باشد در کمین نیرنگ دشمن باید بود. در کلیه مناطق مرزی . محتمل است انتقال قوای جنگی امریکا از سوریه به عراق بازی آن ها است که در صورت سقوط طهران به دست امپریالیسم غرب (البته به وسیله خود مردم و همکاری با آنها) امپریالیسم به سوی خوزستان و لرستان غرب پیشروی کنند.
لازم است که قوای جنگی کافی و کارا از جمله در لرستان و خوزستان مسقر شود.
مردم ایران باید همیشه به خاطر داشته باشند کس نخارد پشت من / جز سر انگشت من!»
تز قدیمی امپریالیسم این است. این تز قدیمی را همیشه باید به خاطر داشت ایران باید کشوری واحد و ظاهراً مستقل و باصطلاح دمکراسی باشد اما ضعیف و عقبمانده و خرافاتی .
ما کشوری کوچک هستیم و نمیخواهیم ابرقدرت باشیم یا حوزۀ نفوذ داشته باشیم ولی باید تا دندان به کلیۀ سلاحها مجهز باشیم.
همه می دانند که پیامبر بزرگ اسلام هیچ سلاحی را از جمله سلاح هستهای که در آن زمان وجود نداشته برای ما مسلمانان منع نکرده است.
ذات مقدس نبوی حتی یک نوع سلاح نیست که در جنگ ها ممنوع ساخته با شد . این فرمان و دستور و فتوای پیغمبر است .
امپریالیسم شرق و غرب، ایران را خلع سلاح هستهای کرده خلع سلاح موشکی و دیگر خلع سلاحها هم خواهند کرد.
مرگ بر امپراطوریهای شرق وغرب.
بررسی
عقاید ناصر خسرو
در طی زمان متغیر
عمر او
در "گشایش و رهایش"
( به ویراستاری سعید نفیسی ) در صفحه 18 در پاسخ به مسألۀ اول آفریدگار و آفریده »
پایۀ استدلال خود را بر عدالت مادی و قطعاً نیز معنوی قرار می دهد و با ایه ای از قرآن حکیم آن را مستحکم می کند می فرماید :
. و راه راست به تو بنمایم ، و هم چنان که علم مستوره را پیمانه است و ترازو بر من بنموده اند و سخته اند و از متابعان خاندان مرآن علم را به کیل عدل باز نمایم و به ترازوی حق برسنجم چنان که حق تعالی در این معنی یاد کرد و یل فی المطففین الذین اذا کتالو علی الناس یستوفون و اذا کالو هم اوو زنوهم یخسرون » .
( قرآن ، مطفیفن 1 تا 3 )
بهداد
طهران ، 21 فروردین ماه 1398
طی الارض
از اهمیت مسایل ژئوپلتیکی
کاسته می شود
با انقلاب علمی و فنی دائماً از اهمیت عامل ژئوپلیتیکی از جمله در مسایل نظامی کاسته می شود .
مثلاً سایت نووستی فارسی گزارش می دهد که روسیه موفق شده است یک زیر دریایی هسته ای بسازد که به شانزده موشک هسته ای مجهز می باشد .
و می تواند به سرعت هشت هزار کیلومتر هدف گیری کند . بدین ترتیب مثلاً روسیه می تواند این زیردریایی را در دریای بالتیک مستقر کند و زیر دریایی ها ، ناو های جنگی ، ناو های هواپیما بر و دیگر ادوات جنگی و غیر جنگی را در دریا زمین و فضا در سواحل ,خاک و فضای ونزوئلا به سرعت برق و باد نابود کند.
مسلماً دائماً دقت ، سرعت، چند منظوره شدن، سبک شدن,کوچک شدن، تولید انبوه، تولید بسیار انبوه، تولید انبوه سریع، تولید بسیار انبوه بسیار سریع و قدرت حمل تعداد این موشک ها در این زیردریایی هسته ای دائما افزایش می یابد. موشک های یاد شده, در آینده به تعداد بسیار انبوه تولید خواهد شد و دائما کیفیت آن عالی تر خواهد شد.
بهداد
طهران ، 21 فروردین ماه 1398
هدف گرند لژ از در لیست تروریستی
قرار دادن سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی چیست ؟
محتمل است گرند لژ مایل است جنگ به طور عمده تروریستی را که فعلاً از جمله از سوی داعش تعقیب می شود را به جنگ پارتیزانی ( به طور عمده ) تبدیل کند .
ترور و تروریسم بد را ببرندو ترور و تروریسم خوب را به جای آن بیاورند .
بهداد
طهران ، 18 فروردین 1398
ضمناً ممکن است اینک غرب در تدارک سرنگون ساختن جمهوری اسلامی است چندی قبل از بهبود اخلاق جمهوری اسلامی سخن می گفت ممکن است تاکتیک آن عوض شده است سقوط جمهوری اسلامی در شهرهای بزرگ و بسیاری از مناطق ایران آسان است .
بخش اعظم مردم مخالف جمهوری اسلامی هستند .
بزرگترین شاعران معاصر
لاهوتی و پروین اعتصامی دو شاعر بزرگ ، بزرگترین شاعران عصر پهلوی هستند . بلاشک پروین اعتصامی درعمر کوتاه خود ( 35 سال ) آثاری آفریده است که هم طراز فردوسی ، سنایی ، عطار، حافظ ، سعدی ، ناصرخسرو ، مولوی ، نظامی ، رودکی ، صائب و غیره است. من نمی دانم دوشیزه لمپنتون برای ارزیابی دقیق روحیات و شخصیت پروین اعتصامی ملاقات یا ملاقات هایی با او داشته است یا خیر ؟ آیا دوشیزه لمپنتون و سفارت انگلیس از اطراف و اکناف اطلاعات درباره پروین اعتصامی کسب کرده اند یا خیر ؟
حجم آثار او نیز با توجه به سن کمش عظیم است . با اینکه هیچ گونه تبلیغی دربارۀ آن نشده و سیستم امپریالیستی فرهنگ و ادبیات و هنر و علم و فلسفه ایران که فعلاً گردانندۀ آن کسانی مانند شفیعی کدکنی و علی دهباشی هستند ، تقریباً توطئه سکوت تا این لحظه دربارۀ او اجرا می کنند ( شاید بعداً مطابق دستورات امپریالیسم غرب تشان را عوض کنند ، سیستم اداره فرهنگ و ادبیات ایران که توسط لژهای فراماسونری ، کسانی مانند زرین کوب ، زریاب خوبی ، انواع مولوی شناسان ، حافظ شناسان ، قرآن شناسان ، فردوسی شناسان و غیره و غیره مانند ابراهیم باستانی ، احسان طبری ، مهدی محقق ، ندوشن ، خرمشاهی ، ایرج افشار و تعداد بیشماری علاٌمه و دانشمند و نابغه بزرگ دیگر هدایت می شوند در مورد او توطئه سکوت اجرا می کند .
به کارگردانی کسانی مانند دوشیزه لمبتون . نمی گذارند تقریباً هیچگونه تبلیغ و تحقیقی دربارۀ پروین بشود .
پروین نفوذ ژرفی در میان تودۀ مردم کشور ما یافته است .
لاهوتی شاعر بزرگ و بی همتای دیگر عصر پهلوی است که در پردۀ خاموشی دستگاه تبلیغاتی – ادبی و فرهنگی و علمی استعماری در کشور ما می باشد که کسانی مانند زرین کوب ، ابراهیم باستانی، ایرج افشار ، احسان طبری ، شفیعی کدکنی - احسان یار شاطر ، مهدی محقق و ندوشن، غیره غیره گرداننده او را در گمنامی نگه داشته اند نسل اندر نسل شاگردان فعلی آن ها .
امثال تقی زاده ، محمد قزوینی و غیره مؤسس دستگاه تبلیغاتی ادبی ایران که گوش به فرمان امثال دوشیزه لمپتون بودند. امروزه نیز گردانندگان صفحات ادبی عریض و طویل اطلاعات (سخن گوی رسمی فراماسونری ایران ) مؤثرترین دستگاه های ترویجی و تبلیغی امپریالیسم غرب در ایران هستند و یا مجله بخارا که تبلیغات عظیمی در اطراف کسانی مانند شفیعی کدکنی ، فروغ فرخزاد ، هوشنگ ابتهاج و دیگر نوپردازان و برخی کهنه پردازان نظیر مهدی بهار می کنند و از اقسام شفیعی کدکنی به عنوان کارشناس درجه اول» استفاده می کنند .
دستگاه تبلیغاتی امپریالیسم غرب برای بقایای دستگاه هنری و ادبی حزب خائن جنایتکار توده کسانی مانند هوشنگ ابتهاج برنامه می چیند چند سالی است تبلیغات عظیم در اطراف هوشنگ ابتهاج می کنند به مراد آن که بدین وسیله حزب خائن جنایتکار توده را که از شعب عمده و اساس اطلاعاتی و خرابکاری امپریالیسم و سرمایه داری غرب در ایران می باشد را زنده کنند .
کسانی را شناسایی می کند و برای آن ها تکمیل پرونده می کنند مانند گذشته امپریالیسم غرب همراه با رجال ی همواره رجال ادبی و علمی و هنری و فلسفی و غیره به روی صحنه می آورند و در اطراف آن ها تبلیغات عظیم می کند . آن ها را وجهه المله می کند تا بر گردۀ ملل مظلوم مانند مردم ایران سوار شوند . رجال ادبی و هنری ، اسطوره های دروغی ادبی و هنری در سبک های مختلف می سازند و افسار روشنفکران را در دست می گیرند .
حزب خائن جنایتکار توده در دوران انقلاب 1979 دربارۀ لاهوتی و افراشته توطئه سکوت ایجاد می کرد هرچه مارکسیست های پراکنده ایران خود به طور متفرق آثار لاهوتی و افراشته را چاپ و غیره و پخش می کردند .
قطعه شعر نبوغ آسایی را از لاهوتی نقل می کنیم و به پرولتاریای در زنجیر و در افسار و پالهنگ ایران اهدا می کنم لاهوتی می فرماید :
( قطعه شعری از لاهوتی را که او در تقدیس پرولتاریا و زحمتکشان به استقبال از نظامی ساخته است یاد می کنیم ) .
نظامی در ستایش خداوند جل شأنه می فرماید :
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده »
( آغاز مخزن الاسرار )
مفتعلن مفتعلن ، فاعلن ( فاعلان )
سریع سدس مطوی مکشوف ( در برخی مصاریع در وزن سریع سدس مطوی موقوف تقطیع می شود ) .
شاهکار بی نظیر هنری و خلاقیت انقلابی لاهوتی باستقبال از نظامی این است :
شاد بمان ای هنری رنجبر
ای شرف دودۀ نوع بشر
ای ز تو آباد جهان وجود
هیچ نبود ار که وجودت نبود
دولت شاهان اثر گنج تست
راحت اعیان ثمر رنج تست
گر تو دوروزی ندهی تن به کار
یکسره نابود شود روزگار
باعث آبادی عالم تویی
رنجبرا معنی آدم تویی
تهران ، ژانویه 1910
سعدی و حافظ نیز دراین باب اشعار عالی نبوغ آمیز گفته اند سعدی می فرماید :
کنج درویشی و دنیای قناعت گنجی است / که به شمشیر میسر نشود سلطان را »
یا حافظ فرموده در غزلی مفصل از جمله :
ای توانگر مفروش این همه نخوت که ترا / سر و زر در کنف همت درویشان است
چون مردم عادی متآسفانه دارای قوٌۀ تشخیص نیستند گوششان به دهان و یا چشمشان این با آن فرد خود فروش است که امپریالیسم به عنوان دکتر ادبیات » استاد دانشگاه » دانشمند بزرگ » علامه » ایران شناس بزرگ » شاعر بزرگ» نویسنده بزرگ » پدر شعر » ، ( پدر فلسفه ایران ) تدریجاً به آن ها قالب و غالب کرده است اگر آن دکتر ادبیات بزرگ» یا دانشمند فرزانه » آن استاد علامه دانشگاه از امپریالیسم و دستور بگیرد که فروغ فرخزاد یا مثلاً هوشنگ ابتهاج بزرگترین شاعر ایران هستند همه جا می نشیند و این را تکرار می کند و در مجلات ادبی که گردانندان آن ها استعمارگران و امپریالیست ها و شرق شناسان ، ایران شناسان ، سیا ، فراماسونری و اینتلجنس سرویس و غیره هستند مانند مجلۀ بخارا و رومه اطلاعات جامعه پویا ، شرق ، مهرنامه و غیره و غیره مقالات طویل و عریض در تمجید و تحسین نبوغ این استادان ، شاعران و نویسندگان و محققین می پردازند .
و اگر فردا استعمارگران ( فراماسون ها و غیره ) ت جدیدی در پیش بگیرند و به آن ها دستور بدهند که بگویید مثلاً پروین اعتصامی بزرگترین شاعر ایران این بار ناگهان در مجالس و محافل از نبوغ پروین صحبت می کنند مقالات مفصل می نویسند تدریجاً دهها کتاب چاپ می کنند توجه مردم همه متوجه پروین می شود.
مطالب بسیار در مجلات و رومه هایی مانند بخارا و غیره می نویسند )
همان گونه که گفتیم مردم عامی چون خود قوه تشخیص ندارند فریب این دانشمندان و دکترها و استادهای دانشگاه ها را می خورند فریب رادیو ، تلویزیون و اینترنت را می خورند .
مردم فریب دکان داران اجنبی پرست را می خورند که استعداد متوسط خود را به کرسی استادی دانشگاه ، دکتری ادبیات و فلسفه و غیره ، شهرت و محبوبیت می فروشند آن ها وجدان و شرف خود را با خانه و زندگی و تدریس در دانشگاه های خارج و اجازۀ چاپ مقالات عریض و وطویل و خالی از محتوی در انواع اطلاعات ، بخارا و انتشارات و مطبوعات پرتیراژ ، مسافرت به خارج ، تدریس در دانشگاه های خارج ، زن و فرزندان خوشگل و تحصیل کرده ، مترس ها ، مفعولان وغیره عوض کرده اند . فکر و ذهن و عقل خود را به آن ها می فروشند . دستگاه عظیم انتشاراتی و تبلیغاتی امپریالیسم کتاب ها و مقالات آن ها را چاپ می کنند و با و کرنا در مطبوعات و تلویزیون ، رادیو و اینترنت در باره آنها سخن می گویند .
و این گونه تن فروشان را افراد مطهٌر ، اشخاص از نظر اخلاقی فوق العاده منزه ، جلوه می دهند .
به قول حافظ :
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد دولت درویشان است
و یا به زبان نبوغ حضرت سعدی :
حدیث عشق چه داند کسی که در همه عمر
به سرنکوفته باشد در سرایی را »
یا به قول مولانا :
از محقق تا مقلد فرق هاست
کین چون داوود است و آن دیگر صداست »
وظیفه انسانی وطنی ما حکم می کند که حقایق را بیان داریم اگرچه هیچ کس بدان توجه نکند و همه با ما دشمن شوند ملای روم می فرماید :
منگر این را که حقیری و ضعیف / بنگر اندر همت خود ای شریف
بعدالتحریر :
قطعاً اگر پروین اعتصامی عمری کرده بود از ناصرخسرو ، سعدی ، حافظ ، مولوی و غیره نیز بزرگتر می شد .
بررسی اشعار شاعران معاصر
بررسی اشعار آقای هوشنگ ابتهاج
( 3 )
مثنوی
یادگار خون سرو
ز برهان و حجت سپرساز و جوشن
به میدان مردان برون مای عریان
( حکیم ناصرخسرو )
دلایل قول باید و معنوی
نه رگ های گردن به حجت قوی »
( سعدی )
قطعه شعر یادگار خون سرو ظاهراً قطعه شعری است که آقای هوشنگ ابتهاج نام آن را برای مجموعۀ شعر خود که در بهمن 1360 چاپ کرده است برگزیده است به عنوان شاه شعر » این مجموعه و ظاهراً آن چنان که شهرت دارد برای کیوان از قهرمانان ملی ایران سروده شده است وچون رهبران حزب خائن جنایتکار فاسد انگلیسی توده کیوان را خوب می شناختند که دارای شخصیت قوی و با استعداد است و برایشان تولید دردسر عظیم خواهد کرد به وسیله امپریالیسم انگلیس او را با افسران توده ای تیرباران کردند تا هم از شر او خلاص شوند و هم یک شهید غیر نظامی برای حزب خائن توده بتراشند ، آن ها دریافتند که کیوان برای آن ها بسیار خطرناک است و هم برای اربابان امپریالیست آنها . شخصی بود که می توانست با سرسختی و قدرت و با استعداد خود رهبری جنبش انقلابی و کمونیستی ایران را در دست بگیرد .
نمونه اقدامات او داستانی است که آقای هوشنگ ابتهاج در خاطرات قیچی شده و تحریف و تصحیف شده خود به دست عمال امپریالیسم غرب که با او این کتاب را به صورت مصاحبه شفاهی ترتیب داده اند چاپ کرده اند .
در این خاطرات تحریف شده ، آقای هوشنگ ابتهاج نقل کرده که با وجود اصرار و فشار بسیار شدید احمد شاملو معروف ، مرتضی کیوان حاضر نشده کارت عضویت توده را به احمد شاملو بدهد و در مقابل احمد شاملو با دادن فحش ها و دشنام های رکیک ناموسی و لمپنی با او برخورد کرده .
مرتضی کیوان با قاطعیت و شایستگی و لیاقت بدون هرگونه ملاحظه ای به شدت مقاومت کرده و کارت عضویت حزب توده را به احمد شاملو معروف نداده است .
لابد مرتضی کیوان از این گونه کارها بسیار می کرده که امپریالیسم انگلیس به راهنمایی سران خائن جنایتکار فاسد انگلیسی حزب توده مانند کامبخش کیانوری – طبری تصمیم گرفته است تا مرتضی کیوان را تیرباران کند .
هم از شرٌ او خلاص شوند و هم یک شهید غیر نظامی برای حزب خائن تبهکار توده در جهت زنده نگه داشتن این حزب خائن جنایتکار پدید آورند حزب خائن توده را زنده نگه دارد به عنوان شعبه عظیم نعل وارونۀ سازمان های اطلاعاتی امپریالیستی اینتلجنس سرویس و فراماسونری و سیا و از این شهید بازی » استفاده کند.
البته احمد شاملو هم مانند هوشنگ ابتهاج شعر برای شهادت ( 1 ) مرتضی کیوان ساخته که ممکن است ( محتمل است ) که از خود شاملو نباشد مثلاً احیاناً از احسان طبری تبهکار قطاع الطریق ادبی و فکری باشد و به شاملوی معروف نسبت داده شده است .
علت اصلی که این کتاب مصاحبه ( پیر پرنیان پوش ) را از هوشنگ ابتهاج گرفته اند این است که حزب خائن جنایتکار توده را با سوء استفاده از آقای هوشنگ ابتهاج زنده کنند .
آقای هوشنگ ابتهاج شخص متزل و متذبذی است و هر جا مهمانی باشد او هم هست و مانند رفیقش شفیعی کدکنی هرجا که پلو هست او هم هست .
آن ها به خوبی آقای هوشنگ ابتهاج را می شناسند امپریالیسم می داند که او شخص محکم و قوی نیست و دارای سواد ی و مارکسیستی و غیره هم نیست و می توان با سوء استفاده از او ) پیر پرنیان برش ! ) حزب خائن جنایتکار انگلیسی – امریکایی توده را زنده کرد . ( امثال ایرج افشار ، شفیعی کدکنی معروف یکدیگر را می شناسند و هم آخور هستند ) .
به هر حال شاه بیت این مثنوی کوتاه آقای هوشنگ ابتهاج ( 6 بیتی ) را که ساخته تنها یک بیت آن ارزش هنری و ادبی دارد. بقیه آن ها را آقای هوشنگ استعدادش قد نداده آن ها را کشیده تا شعر بسازد او به ساده ترین نوع شعر یعنی مثنوی روی آورده است .
و این مثنوی کوتاه شش بیتی ساخته است که جز یک بیت آن شعر نیست شمس قیس رازی با الهام از ارسطو گفته است شعر کلام موزون مقفٌا مخیل است» 5 بیت ابتهاج کلام موزون مقفٌا است آیا مخیل نیست ( از نظر وزن و قافیه ایرادی ندارد ولی قریحه شعری آقای هوشنگ ابتهاج نمی کشیده این شعر را بسازد .
نتوانسته مطلقاً را به صورت قصیده و یا مسمط و ترکیبات و ترکیبات برایش بسازد حتی غزل نیز نتوانسته بسراید . مرثیه را که این شعر مضمون است باید به صورت قصیده با انواع شعر و ترکیب بند و ترجیع بند و غیره ساخت ترجیع بند معروف محتشم کاشانی یا مرانی سعدی
تنها بیت این مثنوی شعر مانند ( شعر را شاعران تنها وزن و قافیه نمی سازند احیاناً غزل و به قول سعدی :
هرکسی را نتوان گفت که صاحب نظرست
عشق بازی دگر و نقش پرستی دگر است »
یا به قول حافظ :
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد »
( فاعلان فعلاتن فعلاتن فعلات )
( رمل مثمن مخنون محذوف یا مقصور ( شاعران جوان باید وزن ها را بشناسند و وزن شعر را تمرین کنند ( برای شاعری باید سواد همه جانبه داشت بدون سواد نمی توان شاعر شد ) یا باز حافظ فرماید :
هزار نکتۀ باریک تر ز مو اینجاست »
زمین و آسمان گلرنگ و گلگون
جهان دشت شقایق گشت از خون »
این بیت تنها شعر این مثنوی شعر مانند شش بیتی اثر هوشنگ ابتهاج است . در این بیت تعدادی صنایع زیبای شعری به کار رفته :
عالماً عامداً یا بر حسب تصادف و قریحه شعری زمین » و آسمان» مراعات النظیر یا طباق یا تضاد و غیره است . گلرنگ و گلخون » صنایع شقاق یا اقتصاب ابهام » و غیره است و دشت» شقایق » گشت » صنعت التزام حروف است .
در کلمات دشت و شقایق نیز التزام حروف شده و زیباست .
ابتهاج تنها به خواندن اشعار ضعیف و آسان سبک عراقی اکتفا کرده نباید تنها سبک عراقی ، هندی سبک خراسانی (ترکستانی) را که اساس شعر فارسی است خواند بارها قرآن را خواند اگر ابتهاج سیستماتیک و با جدیت شعر فارسی را می خواند او در این صورت شاعری جدی تر می شد .
بر خلاف شعرا ایرج میرزا که می گفت : شاعری طبع روان می خواهد / نه معانی نه بیان می خواهد» ابتهاج اگر صنایع شعری و علم زیبایی را بیشتر خواند می توانست غزلیات و قصاید عالی تر بسازد یا ترکیب بند و ترجیع بند و غیره بسازد .
پنج بیت دیگر این مثنوی 6 بیتی شعر نیست بلکه کلام موزون مققی است که امپریالیسم می کوشد بر اساس تز شهید بازی و غیره حزب خائن جنایتکار توده را زنده نگه دارد » .
هزار نکتۀ باریکتر از مو اینجاست
ادامه دارد
بعدالتحریر :
نکته ای
وزن مثنوی 6 بیتی آقای ابتهاج دربارۀ شهید بازی برای مرتضی کیوان » بر اساس هرج مسدس محذوف تقطیع می شود که وزنی ساده و آسان است حتی در این وزن ساده و آسان قریحه آقای هوشنگ ابتهاج این بزرگترین شاعر عصر ما احیاء کنند حزب قهرمانان و شهیدان حزب کبیر طراز نوین پرولتاریای ایران که اینک زمزمه ساز کرده است فقط مارکسیست است و تلویحاً خود را سوسیالیست می خواند .
بفهمی نفهمی ممکن است فردا این ستاد عمدۀ جاسوسی امپریالیسم غرب در ایران در طبل باردیگر امپریالیسم مارکسیسم لنینیسم بکوبد ( به دستور اربابان امپریالیستی غربی اش و مارکسیست لنینیست شود .
تنها با داشتن قریحه بدون داشتن سواد همه جانبه ادبی و هنری و حتی فلسفی و اخلاقی نمی توان شاعر شد ، چنین شخصی شاعری » کاریکاتوری خواهد بودکه تاریخ او را به زباله دان خود خواهد افکند .
نباید به فکر کلفتی تان و نازکی کار بود بدون زحمت نان به کسی نمی دهند نابرده رنج گنج میسر نمی شود » .
دستگاه فلسفی بهداد
کمون عالی
مدینه فاضله
شهر عالی
کلیه حقوق شهروندی
اگر مثلاً سران پیشین ایالات متحده امریکا مانند پرزیدنت های سابق این کشور ، خانم کلینتون ، پرزیدنت کلینتون ( جالب است که آقای پرزیدنت کلینتون هیچگونه جنگ قابل توجهی در دوران حکومتش به پا نکرد و تنها یکبار با نام مسیح چند موشک به بغداد فرستاد – در زمان حکومت پرزیدنت صدام حسین ) یا اقای بوش کوچک یا پرزیدنت اوباما و میشل اوباما آقای کری خانم کری اقای جوبایدن و پرزیدنت کارتر دیگران و یا اعضای خانواده سلطنتی انگلیسی ) در صورتی که بدون توسل به جنگ جهانی ، جنگ هسته ای و به کشورهای دیگر اشغال کشورهای دیگر سرانجام به تشکیل کمون جهانی کمونیستی استالینی ولونتاریستی توتالیسریانیستی و دمکراسی مستقیم دیکتاتوری » جهانی توتالیتریانیستی » تن در دهند می توانند کمون های وسیعی تشکیل دهند به شرط عدم توطئه نقض قوانین بین المللی عدم ایجاد بست گاه برای قانون شکنان و توطئه گران و جنایتکاران کمون های وسیع یا محدود خویش را تشکیل دهند .
تلاش برای بازگردان جامعه طبقاتی و عدول به هر گونه مظاهر مالکیت مصرف ، تولید و جنسی هرگونه تظاهر آن از کلیه حقوق شهروندی مانند انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم می سازد . »
کلیه حقوق کمونی ، دولت شهری کمونیستی و کمونی جهانی به اعضای این کمون ها که همگی اعضای حزب کمونیست جهانی استالینیستی و در چارچوبه دمکراسی دیکتاتوری شورایی منتظم قهار و جبٌار واحد جهانی ، جهان واحد مدرن مجهز هستند اعطا می شود .
بهداد
طهران ، 23 فروردین 1398
دستگاه فلسفی بهداد
دفتر مطالعات طبی
هیپوتز
شماتیزه
طغیان میل وعمل جنسی در صبح گاهان
در نتیجۀ خواب و یا استراحت به قول پاولوف وقفه در مغز و بدن اضافه می کنم وقفه در غدد ، در تمامی ارگانیسم انسانی ایجاد می شود و هورمون های جنسی متراکم می شوند .
بالاخره صبح گاهان با تراکم هورمون های تکانۀ دستگاههای جنسی ، غدد و مغز اندام انسانی و ارگانیسم انسان وقفه را پایان می یابند و و قفه آن ها پایان می یابد و هوشیاری جای خواب را می گیرد .
اثر تهییج دستگاه مغز ، غدد ، ماهیچه ها ، بافت های چربی اعصاب و تمامی پیکر انسانی هورمون های جنسی متراکم » سرریز می کنند ( لبالب می شوند ) میل جنسی افزایش می یابد با وقفه چند ساعته با استراحت چند ساعته کلیه اعضای اساسی از جمله آلات جنسی با عبور وقفه از آستانه مثبت به آستان منفی وقفه یا تهییج عمومی آلات جنسی ، و دیگر اندام ها و تراکم هورمون های جنسی در صبحگاهان طغیان جنسی آغاز می گردد و مانند نعوظ صبحگاهی در جوانان مذکر احتلام صبحگاهی در جوانان مذکرٌ بدن در تمامی جوانب خود به ویژه عبور هورمون های جنسی از حالت متمع شدن به مرحله عبور از مرز ( حدٌ ، آستانه ) و عبور منع می شوند و انبساط تدریجی ماهیچه ها و بافت های جنسی در حالت خواب به حالت استحکام و استواری میل جنسی به سرعت وارد عرصۀ عمل شده ، ناگهان بیداری پیش می آید ، به سرعت ارتباط جنسی به طور ظاهراً خودبخودی تحقق پذیرد .
بعدالتحریر :
بدن انسان در زمان وقفه به طور شماتیزه مانند لوله ای می ماند که تدریجاً هورمون های جنسی در آن متراکم می شوند و آرام آرام جدار این لوله از شلی به حالت سفتی در می آید در زمان معین این در کیفیت در آستانه مثبت عبور کرده ( آستانه مثبت وقفه ) و از آستانه منفی وقفه جهش تهییجی می شود و پس از تخلیه این لوله بار دیگر این لوله کل بسیار بغرنج اندام انسانی و در مرکز آن غدد گنجینه های جنسی » تخلیه شده این لوله ( کل اندام انسانی ) را وارد حالت تهییج ازوقفه متفاوت می سازد و بار دیگر به کمک دستگاه های جنسی به ویژه و مهمتر از همه دستگاه باصره» آرام آرام سفت شدن مجدد ماهیچه های اعضای جنسی و غیره و تراکم هورمون ها و مواد جنسی می گردد .
بعدالتحریر :
نقش جهازات باصره بسیار مهم است محتمل است که در اثر خواب و بسته شدن چشمان ذخایر امواجی که از بدن انسان ها در عرض روز 16 ساعت امواج متراکم جنسی تبدیل به مایعات جنسی هورمون ها » و عامل استحکام دستگاه عصبی ، و موی ، غددی ، جهازات جنسی و غیره می شوند .
بعدالتحریر :
16امواجی که ساعت در قوای باصره ( جهازارت باصره ) وارد شده اند در اثر خواب که کیفیت آن دقیقاً برای مکشوف نیست به ترشح مکانیکی و جهش دیالکتیکی تبدیل امواج به هورمون ها یا نقش امواج در کاتالیزور هرومان آشکار می شود ولی خطوط کلی تبدیل امواج منعکس » از دنیای خارج ، به ویژه انسان های نسبتاً زیبا ، انواع جانوران زیبا مانند گربه که نگاه کردن به آن ها به نوعی به تراکم هورمون های جنسی می انجامد ( پس از جهش مادی » از امواج به مایعات و قوای تهییج کنند و سفت کنند منجر می شود.
مغز ، غدد ، اعصاب ، دیگر دستگاههای حاسٌه در 8 ساعتی که ما خواب هستیم در آن ها تهییج پدید می آید .
در خواب و وقفه ناشی از آن ، بسته شدن پلک ها و غیره .
بعدالتحریر :
به هر حال پس از پایان تهییج سرانجام وقفه کامل در بدن پدید می آید و از نو شروع می کند ، به تراکم هورمون های جنسی در این لوله و آرام آرام سفت شدن ماهیچه ها ، سلسله اعصاب و غیره .
( ترکیبی از انقباض و انبساط ماهیچه ای )
این لوله ( کل ارگانیسم انسانی را هم چون یک لوله فرض می کنیم به طور کلی غدد و سلسله اعصاب و مغز محل ترشح و انباشت شدن هورمون ها و امواج هستند ممکن است در مغز و غدد و تمامی ارگانیسم انسانی در زمان خواب ( وقفه نسبتاً شدید ) در پروسه وجود دارد ) پروسه تأثیر امواج بدون تبدیل آن ها به مایعات) پروسه تأثیر مستقیم امواج در دو پدیده بیوشیمی و بیوفیزیک ، همراه با ساختار بغرنج رادیولژیک .
بهداد
طهران ، 22 فروردین ماه 1398
آیا نظر پایف به پشت پرده
انتقال می یابد ؟
آیا قزاقستان هسته ای می شود ؟
چرا نظر پایف کنار گذاشته شد ؟
حدود ده سال پیش گفته می شد کازافستان بزرگترین ذخیرۀ طلای جهان را دارد . امروزه گفته می شود ، روسیه و چین و قزاقستان بیشترین ذخایر طلای جهان را دارند لاجرم بیشتر اقتصاد آن ها تحت تأثیر از طلا می باشد . استوار بر طلا می باشد .
اگر درست باشد که می توان به طرق آسانی با قیمت بسیار ارزانتر و میزان بسیار بیشتر طلا به دست آورد اقتصاد کازافستان نیز با بحران شدید روبرو خواهد شد . ظاهراً این علت سقوط نظر پایف است اصولاً محتمل است تیم پوتین در تمام کشور های بلوک شرق سابق سقوط کند .
بهداد
طهران ، 29 اسفند ماه 1397
درباره این سایت